بیت الغزل روضه ی مادر , پهلو

بیت الغزل روضه ی مادر , پهلو

در زیر فشار لگد و در , پهلو

اول سپر بلای حیدر , زهرا

اول سپر بلای “کوثر” پهلو

وقتی نبی نمـوده مکــرر سلامتـان

وقتی نبی نمـوده مکــرر سلامتـان

واجب شده ست بر همگان احترامتان

از این سر مدینه و تا  سـوی دیگرش

ریزه خورنـد بر سـر خـوان طعامتان

باید که از یک شاخه پرپر بگویم

بهتر بگویم … باید که از یک شاخه پرپر بگویم

وقتی شبانه … می شست حیدر زخم یک پیکر بگویم

آرام و بی تاب … هنگام غسل از چشم های تر بگویم

از زخم پیکر … از های های گریه حیدر بگویم

ای تمامی اقتدار علی

ای تمامی اقتدار علی

رفتی و مانده ام تک و تنها

این تن پر جراحتت امشب
بانی شرم من شده زهرا س

چگونه جسم تو را شست وشو دهم دریا

چگونه جسم تو را شست وشو دهم دریا

چگونه از دلت آمد رها کنی ما را

خدا به خیر کند تازه اوّلِ غسل است

کنار بازویتان لاله میشود پیدا

ای حضرت حوریه ای روح معانی

ای حضرت حوریه ای روح معانی

ای خاستگاه جلوه های لن ترانی

حالا نمیشد باز پیش ما بمانی؟

ما را مبرّا کن از این دل نگرانی

گریه کن گریه عزیزم که سبکتر بشوی

گریه کن گریه عزیزم که سبکتر بشوی

وقت آن نیست که اینگونه کبوتر بشوی

همسر تازه جوانم نکند خسته شدی

نکند باعث تنهایی حیدر بشوی

دوباره ماندن زهرا بعید تر شده بود

دوباره ماندن زهرا بعید تر شده بود

که درد پهلوی مادر شدیدتر شده بود

دلیل های کبودش جدیدتر شده بود

در این میانه حسن نا امیدتر شده بود

افتاده است عالم بالا به روی خاک

افتاده است عالم بالا به روی خاک
افتاده چون که مادر گل ها به روی خاک
افتاده یک غریبه و رفته است یک غریب
مولا به سوی مسجد و زهرا به روی خاک

به شب برآمد تا اینکه آفتاب کند

به شب برآمد تا اینکه آفتاب کند
قیام کرد, قیامی که انقلاب کند
قیام کرد دلیرانه تا امامش را
برای اذن جهاد این چنین مجاب کند

فالی زدم که گفت: به اقبال می رسی

فالی زدم که گفت: به اقبال می رسی

مثل همیشه گفته به من فال: می رسی

 

یادش به خیر موقع تحویل سال نو

گفتم به خود دگر که تو امسال می رسی

رفتی شکست دست و دل آسمانی ام

رفتی شکست دست و دل آسمانی ام

رفتی رسید نوبت قامت کمانی ام

رفتی و باز شد همه دست های پست

بابا حکایتی شده بی تو جوانی ام

دکمه بازگشت به بالا