چنانکه ماهی تشنه به آب, محتاج است

چنانکه ماهی تشنه به آب, محتاج است
تراب ما به ید بوتراب ,محتاج است

که گفته شمس , خودش بی نیاز از نور است
به امر و نهی علی , آفتاب, محتاج است

لاجرعه ریخت می به گِل آفریدنت

لاجرعه ریخت می به گِل آفریدنت
پیچید عطری از نفحات وزیدنت

نوبت رسیده بود به انسان کاملش
آیینه ای گذاشت خدا در مقابلش

نبرده ام به خدا بویی از مسلمانی

نبرده ام به خدا بویی از مسلمانی
برهنه آمده ام در حجاب ظلمانی

اسیر پنجه ی نوعی تسلسُلم یک عمر
همیشه کار غلط بعد هم پشیمانی

همه ی حرف های من با تو

همه ی حرف های من با تو
آبرو, اعتبار دنیا تو
نور,خورشید,بندگی,توحید
همه تفسیر می شود با تو

ای هست من زهست تویامرتضی علی

ای هست من زهست تویامرتضی علی
دست خداست دست تو یامرتضی علی

چشم کسی ندیده به میدان رزمگاه
یک بار هم شکست تو یامرتضی علی

سامرا, بازباصفا شده ای

سامرا, بازباصفا شده ای

درحریمت برو بیا داری

اربعین پا به پایِ کرببلا

زائرودسته عزا,داری

آقای سامرا چقدر ناتوان شدی

آقای سامرا چقدر ناتوان شدی

خیلی شبیه مادر خود قدکمان شدی

عمری اسیر طعنه و زخم زبان شدی

تبعیدی مجاور یک پادگان شدی

یازده بار جهان گوشه ی زندان کم نیست

یازده بار جهان گوشه ی زندان کم نیست
کنج زندان بلا گریه ی باران کم نیست

سامرایی شده ام, راه گدایی بلدم
لقمه نانی بده, از دست شما نان کم نیست

آن کعبه ای که صاحب کعبه دچارش شد

آن کعبه ای که صاحب کعبه دچارش شد
قسمت نشد حاجی شود, حق بی قرارش شد

یک روز بین شیرها الله اکبر گفت
شیر درنده محو او گشت و دچارش شد

امشب دو دیده ام ز غمت پرستاره است

امشب دو دیده ام ز غمت پرستاره است
آن را که نیست چاره بجز این چه چاره است

در سامرا اگر چه نشد زائرت شوم
دل را به یاد مقتلت از جان کناره است

حضرت باده, گل یاسمنم یا محسن

حضرت باده, گل یاسمنم یا محسن
مست میخانه ی چشم تو منم یا محسن

نــام شیــریـن تـو را تـا بـه زبـان آوردم
پر شده طعم عسل در دهنم یا مـحسن

آسمانی ها مسلمان توأند

آسمانی ها مسلمان توأند
یک به یک آنها غلامان توأند

عرشیان که جای خود,آقای من
فرشیان مبهوت و حیران توأند

دکمه بازگشت به بالا