شعر عيد غدير خم

جانم علی(ع)

هرچه تمثال کشیدند همانند نشد
مثل تصویر خدا را که بخواهند …نشد

وصف خاک گذرش کار زمینی ها نیست
از علی(ع) چند نوشتند- که هر چند نشد

یا امیرالمومنین(ع)

بر آن سرم که عرش نهم کوى یار را
‎یا خاک پای خالق دلدل سوار را

‎گرشمّه ای غضب به جنان فی جنان کنی
‎آتش زنی بر او بهار تا بهار را

یا امیرالمومنین

زمانی که به تو داد افتخارِ همنشینی را
خداوندت به نامت کرد امیرالمومنینی را

به خود گفت آفرین و گفت، خلقِ دیگران با تو
به دست عشق داد ابزارِ عاشق آفرینی را

نبی ولی علی و علی وصی نبی

شدیم خاک قدوم دو سید عربی
نبی ولی علی و علی وصی نبی

وصی علی‌ست علی آن که در مبیت نبی
پیمبرانه به دیدار صبح رفته شبی

علی جانم

عدم فهمید وقتی ماجرای ابتدایت را
به وجد آمد رقم زد ابتدای ماجرایت را

خدا رنگ صدایت را که در…. گوش فلک پاشید!
زمین، انداخت بر گردن مدال رد پایت را

صاحب مقام خانه ی نوریم و نوکریم

عمری گدای شام و سحرهای این دریم
صاحب مقام خانه ی نوریم و نوکریم

دورهمیم دور و بر خانه ی علی
ما ریزه خوار سفره ی زهرای اطهریم

می کند نقل از نبّی آن یک نفر
چون پیمبر داد بر او این خبــر

کی برو در جمع اصحابم رسـان
کاین خبـر را از زبانم این چنان

فقط حیدر امیرالمومنین است

مرا به غیر شما با کسی که کاری نیست
غریب و بی کسم و جز تو هیچ یاری نیست

قرار بود که اصلا فمن یمت یرنی…
مرا بکش که مرا طاقت و قراری نیست

علی مرتضی (ع)

او را اگرچه در زمین دیدند و خاکی است
باید خدا باشی بفهمی مرتضا کیست؟

اینکه شدیم انسان به لطف بوتراب است
آدم غبار روی این دامان خاکی است

دلبر و دلدار

هم دلبر و دلاور و دلدار مرتضی
هم سرور و سر آمد و سردار مرتضی

هم دیده ایست درّ و گهر بار مرتضی
هم سینه ایست مخزنِ اسرار مرتضی

آقای من

اگر روزی شوم قربانی اش ، عیدم چنین باشد
گمانم حرف من هم ، خواهش روح الامین باشد

فقط مختصِّ آدم نه ، ولایت دارد آقا بر
هر آنچه در سماوات و هر آنچه در زمین باشد

یاعلی

یاعلی، ای همه دلداده ی “فی ذاتِ الله”
ای فروشنده ی جان، در رهِ “مَرضاتِ الله”

ایکه معروف به “اِعلای کلامُ اللهی”
حضرتِ حیدرِ کرارِ “سلامُ اللهی”

دکمه بازگشت به بالا