شعر اعياد و مناسبت ها

عیدُاللهِ اکبر

مانده ست جبرائیل ابوذر را نگه دارد
یا مالک و سلمان و قنبر را نگه دارد

وقتی پیمبر با ولیِّ خود به بالا رفت
باید دو دستی باد, منبر را نگه دارد

آیه نازل شد

آسمان٬ خورشید را سمت تو مایل کرده است
وحی٬ حق آورده است و ردّ باطل کرده است
عده ای را محضِ تاییدِ تو قابل کرده است
بد به حالِ آنکه در عشق تو دل دل کرده است

الْیومَ اَکْمَلْت

همی گویم و گفته‌ام بارها
بوَد کیشِ من مهر دلدارها

پرستش به مستی است در کیش مهر
بُرونند زین جرعه هشیارها

سلام ساقی کوثر

خمار جام غدیرم شراب می خواهم
طهوری از نفس بوتراب می خواهم
جوانه ای شده ام, آفتاب می خواهم
سلام می دهم آقا جواب می خواهم

اسیر عشق حیدرم

دل از همان زمان هوایی و اسیر عشق شد
که قبل خلق دلبران علی امیر عشق شد

حقیر میشود هر آنکسی که نیست با علی
امیر شد کسی که پیش او حقیر عشق شد

غلام خانه ی حیدرم

ای لنگر ثبات زمین و زمان علی
ای آشناتر از همه بر آسمان علی
دریای لطف و مرحمت بی کران علی
جانم فدای نام تو, جان جهان علی

هوای نجف به سر دارم

نشسته ام لب ایوان خانه ام تنها
که یک غزل بنویسم بدون چون وچرا

غزل برای کسی که مرا بزرگم کرد
کسی که داده به من خرج آب و نانم را

از ازل مهر تو در سینه

از ازل مهر تو در سینه درخشید علی
گوش ما مدح کسی غیر تو نشنید علی
از هر انگشت تو دریای کرم می ریزد
کوه از برق نگاه تو بهم می ریزد

شیر خدا

برکه ! ذکر سَمَکَت تا به سما بالا رفت
چون که بر دست نبی,دست خدا بالا رفت

ظاهراً روی جهاز شتران بود ولی
کس نفهمید علی تا به کجا بالا رفت !

یا علی مددی

هو میکشیم جامِ علی را بیاورید
امشب مِیِ مدامِ علی را بیاورید

تَرسم بنایِ میکده زیر و زِبَر شود
ای وای اگر که نامِ علی را بیاورید

حب علی

میان دلش هر که صافی ندارد
مصونیت از انحرافی ندارد

تعجب ندارد محب خلیفه
اگر مادرش هم عفافی ندارد

اسم اعظم

دیدار زیبا میشود با چشمهایت
غرق تماشا میشود با چشمهایت

لب تشنه ای که زیر پلکت مینشیند
سیرابِ دریا میشود با چشمهایت

دکمه بازگشت به بالا