نشسته ام لب ایوان خانه ام تنها
که یک غزل بنویسم بدون چون وچرا
غزل برای کسی که مرا بزرگم کرد
کسی که داده به من خرج آب و نانم را
نشسته ام لب ایوان خانه ام تنها
که یک غزل بنویسم بدون چون وچرا
غزل برای کسی که مرا بزرگم کرد
کسی که داده به من خرج آب و نانم را
ای قبله گاه مسلمین هو یا امیرالمومنین
ای کعبه ی اهل یقین هو یا امیرالمومنین
نفس محمد یا علی , روح مجرد یا علی
فیاض ممتد یا علی , هو یا امیرالمومنین
آخر مرابه خاک وبه خون می کشانیم
تا اوج قله های جنون می رسانیم
در راه تو فنا بشوم جاودانیم
باشم غبار کوی غمت آسمانیم
حقیر:
المنه للّه که علی بنده نواز است
حافظ:
زان رو که مرا بر در او روی نیاز است
حقیر:
هر شب بزنم باده ز میخانه ی کوثر
حافظ:
و ان می که در ان جاست حقیقت نه مجاز است
علی توحید صادق بود علی قرآن ناطق بود
علی سعی و صفا زمزم علی محبوب خالق بود
علی تورات موسی بود علی انجیل عیسی بود
علی داماد پیغمبر علی محبوب زهرا بود
جان به قربان علی و آل او
بهترین القاب عالم مال او
دست ما و گوشه ای از شال او
سایه دارد بر سر ما بال او
هر دوتاتون میشدین بنای هم
ابتدای هم و انتهای هم
نور واحدید و فرقی نداره
جلوه میکنید اگر به جای هم
امشب عروسی نه شب عید وصال است
آیینه پیش آب در اعلی کمال است
پیمانه لبخندی بروی باده انداخت
شرب مدام ما از این جلوه حلال است
مینویسم فاطمه و مینویسم یا علی
روی دیوار اتاقم هک شده مولا علی
انبیا بر چادر زهرا توسل داشتند
و توسل میکند بر فاطمه حتی علی
درود!طلعت خورشید روزگار علی
سلام مادر آب و سلام یار علی
کسی که گفته نیاید بهار با یک گل
خبر نداشته اصلاً ز نو بهار علی
شبیه این زمین درآسمانها آسمانی نیست
ندارد وسعتی اما به وسع او جهانی نیست
بجای گنبد و گلدسته کفترها نما دارند
نشانی ساختند آخر که مانندش نشانی نیست
بنا نبود که این خاک بی بنا باشد
بنا نبود حسین از حسن جدا باشد
برای اینکه حسن بی حرم نماند پس
چه عیب دارد اگر کربلا دو تا باشد