شعر اعياد و مناسبت ها

شکرلله

شکرلله که مرا چشم تری هست هنوز

از غم عشق تو اشک بصری هست هنوز

باک از آتش عشق تو ندارم عشقم

بهر سوزاندن جانم جگری هست هنوز

لحظه تنهائی

باز امشب لحظه تنهائیم

فکر کردم بر دل دنیائیم

بسکه زنجیر بدی محکم شده

روزگارم دائما درهم شده

شکر خدا که عمرمون …

شکر خدا که عمرمون رسید به ماه رمضون

این بوده از لطف شما, ممنونتم صاحب زمون

ممنونتم که راه دادی نوکر روسیاهتو

گذاشتی هم ناله بشم با اشک و سوز و آه تو

گرچه من پشت درم,

گرچه من پشت درم, راه ندی حق داری

گرچه من دربدرم, راه ندی حق داری

بسکه من این در و آن در زده ام حالا که

خورده اینجا گذرم, راه ندی حق داری  

دار عشق

ما عمر خویش وقف خرابات کرده ایم

از لطف باده, کسب کمالات کرده ایم

با میگسارها, همه شب تا دم سحر

با خالق یگانه مناجات کرده ایم

صدای ناله

باور نمی کنم که مرا هم خریده ای

آخر مگر ز عبد فراری چه دیده ای

لایق نبوده ام بنشینم کنار تو

با لطف خود مرا به حضورت کشیده ای

خسته و روسیاه آمده ام

مانده در درد و رنج… درمانده

با دلی پرگناه آمده ام

این منم ؛ بنده ای خطاکارم

خسته و روسیاه آمده ام

ای فدای تو جِن و روح و بشر

ای فدای تو جِن و روح و بشر

وی اسیر تو این همه یکسر

خانه ی جان بدون تو ویران

با تو ویرانه کاخی از مرمر

عجزالواصفون عن صفتک

دلِ سنگم رکاب میخواهد

این نگین جای خواب میخواهد

طفل دل زود راه افتاده

جوجه ی ما شراب میخواهد

صلوات

خیزید وخُم آرید , خمارید و خمارید

وز بامفلک باده ی گلرنگ ببارید

گولممزنید این همه با هوش مضاعف

انگور مرادزد نبرده است , بیارید

آرزویم زیارت است

آنچه در دل بود هوس دارم

هوس او به هر نفَس دارم

آیه های قرآن

صفای زندگیم آیه های قرآنت

بیا به ما برکت ده به برکت نانت

 

تویی که کعبه به دور سر تو می گردد

رسول آینه ها! هستی ام به قربانت

دکمه بازگشت به بالا