آمد طلیعه ی غم ماه عزا محرم
از ماذنه بلند است حی علی محرم
در نزد گریه کن ها عهدی ست با محرم
اهل بکا محرم در خیمه ی حسین اند
” آزادگان عالم در خیمه ی حسین اند “
آمد طلیعه ی غم ماه عزا محرم
از ماذنه بلند است حی علی محرم
در نزد گریه کن ها عهدی ست با محرم
اهل بکا محرم در خیمه ی حسین اند
” آزادگان عالم در خیمه ی حسین اند “
سلام ماه محرم سلام ماه حسین …
نوشته اند مرا سائل نگاه حسین
هزار شکر که هستیم در پناه حسین
نشسته ام که بسوزم ز سوز آه حسین
وقتی ندارم سرپناهی غیر از اینجا من
دستم به دامانت نکش از دست من دامن
شانی برای خویش قائل نیستم اصلا
خب نوکرانی بهتر از من داری اما من...
اونقدر میشینم اینجا که بیاد
مادرت مشکی تنم کنه حسین
شب هشتم پیرنو پاره کنم
علی اکبر کفنم کنه حسین
سادات فاطمی همه هستند یار هم
جمعند خانواده شان در جوار هم
هرچند کوفیان به حسین پشت کرده اند
ماندند پای وعده و قول و قرار هم
نشستم زیر نور ماه گفتم
همانا با دلی اگاه گفتم
نجف تا کربلا در راه گفتم
پس از تقدیم بسم الله گفتم
دیده را فکر جدایی از تو دریا میکند
هیچ میدانی غمت خون بر دل ما میکند
این زمین بوی جدایی میدهد، اینجا کجاست؟
درد و غم اینجا دلم را باز پیدا میکند
خون ِ خدا چه کرد ؟ بیابان عزیز شد!
تا عرش میرود به خدا جاه ِ کربلا
قم ،سامرا، مدینه،نجف؛ مشهدُالرضا
تعظیم میکنند به درگاه ِ کربلا
خاک نه بلکه زر بلند کنم
کف پایت اگر بلند کنم
شب اگر از محل ما گذری
تا سحر محتضر بلند کنم
نگاه تو که به یک غمزه میبرد دل ها
کشیده خط جنون بر کتاب عاقل ها
»غلام نرگس مست تو تاجدارانند «
رسیده است به چشمت حکومت دل ها
سِیرِ آنان که دلبرند کنم
او لآخر تو را پسند کنم
در کمندِ ت وام که جبرانِ
اینکه یاران تو ک ماند کنم
بیا و مرحمتی باز بر غلامت کن
مرا اسیر خودت تا خود قیامت کن
به امتحان نداده نگیر خرده به من
بگو بمیر نمردم سپس ملامت کن