نسیم روضه وزیده محرم آمده است
زمان گریه به ارباب عالم آمده است
دوباره بیرق وپرچم دوباره طبل و کتل
که ماه مرثیه وغصه و غم آمده است
نسیم روضه وزیده محرم آمده است
زمان گریه به ارباب عالم آمده است
دوباره بیرق وپرچم دوباره طبل و کتل
که ماه مرثیه وغصه و غم آمده است
ز راه دور که آمد صدای پای محرم
ندا رسید حسینیه ها, عزای محرم
چگونه شکر نمایم که از سرادق گردون
به گوش میرسد این بار هم صدای محرم
همین که در محرم تو روضه خوانده می شود
دل همه به کربلای تو کشانده می شود
فقط به مجلس حسین می شود به چشم دید
که پادشاه پهلوی گدا نشانده می شود
دل شکسته ی من را نمی خری آقا ؟؟؟
چرا به کرب و بلایت نمی بری ما را
بده برات زیارت به این گدا ارباب
تو را به گریه ی شبهای مادرت زهرا
دلبر کمر به نیت صید و شکار بست
با یک نگاه بر همه راه فرار بست
آنقدر مشتری سر بازار خود کشید
حتی دکان حضرت پروردگار بست
عمرم گذشت اما بدرد تو نخوردم
شرمنده ام آقا بدرد تو نخوردم
تو فکر من بودى ولیکن من نبودم
اصلا به فکر نوکرى کردن نبودم
باید به محله رنگ ماتم بزنم
بر سر در خانه چوب پرچم بزنم
ایام غم و سیاه پوشان شماست
بگذار سیاهیه محرم بزنم
پسر شیر خدا یک تنه طوفان کردی
یک تنه کار تمامی امامان کردی
دست خالی احدی از ته گودال نرفت
سفره های کوفه را بسکه پر از نان کردی
دنبال پرچم تو به هر سو دویده ام
این عشق را به خون جگر ها خریده ام
هر سال روز اولیه در نماز شکر
گفتم چه خوب شد به محرم رسیده ام
من و این روضه ها الحمدلله
من و یاد شما الحمدلله
من و ماه محرم زنده بودن
بود حُسن عطا الحمدلله
سر رسیده انتظار اما شروع ماتم است
هرچه بارانی شوی در ماه این دریا,کم است
خوب و بد فرقی ندارد بهر شاه کربلا
چون خرید این کریم بن الکریمان در هم است
جانم اسیر باده ماه محرم است
دل آشنا به جاده ماه محرم است
“باز این چه شورش است که در خلق عالم است”…
یک ذره از اراده ماه محرم است