شعر محرم و صفر

شعر روضه شهادت حضرت ام البنین (س)

به تیغی حیف گیسویت گُسستند
دو بازویت دو بازویت گسستند

از آنجایی که من بوسیده بودم
بمیرم هر دو اَبرویت گسستند

شعر شهادت حضرت مسلم ابن عقیل(ع)

نامه ای را که نوشتم جگرم را سوزاند….
دست من بشکند این بال و پرم راسوزاند

یک نفر نیست که در کوفه پناهم بدهد…
غیر از این توئه کسی نیست که راهم بدهد

شعر روضه امام حسین(ع)

جز فراق تو مرا هیچ غمی پیر نکرد
داغ تو کشت مرا کشت,زمین گیر نکرد

جنگ هرلحظه ازین باغ گلی چید,حسین
خون تو دشمن بی عاطفه را سیر نکرد

شعر روضه حضرت علی اکبر (ع)

از پسرها جگر درست شده

از جگرها پسر درست شده

چقَدَر باغبان خمیده تا

پیش چشمش ثمر درست شده

شعر مناجات و روضه سیدالشهدا (ع)

قول خوب است  قول مردانه
قول هایی   شبیه افسانه
نه فقط قول  عزم جانانه
پای تو سوختن  چو پروانه

شعر روضه حضرت ابوالفضل العباس(ع)

این دو چشم است که ماننددو دریا شده است

آه برخیز و ببین خیمه چه غوغا شده است

جرأت دست زدن بر تن تو نیست مرا

چقدر تیر در این پیکر تو جا شده است

شعر روضه حضرت علی اکبر(ع)

دست و پا کمتر بزن دشمن تماشا مى کند
لب گشا, لبخند تو, دفعِ بلاها مى کند

کاش مى ماندى کنارم خوش قد و بالاى من
خیمه از وقتى که رفتى فکر فردا مى کند

شعر روضه حضرت رقیه (س)

من از گرسنگی مثِ
یه تیکه استخون شدم
وقتی سرت رو نیزه رفت
من دیگه نصف جون شدم

شعر روضه حضرت رقیه(س)

گوش کن تا دردهایم را بگویم بیشتر
گیسوان غرق خونت را… ببویم بیشتر

در بیابان بودم و ترسیده بودم بارها
هر قدر از پشت سر,از روبرویم بیشتر

شعر روضه حضرت علی اصغر (ع)

دست را بر طناب میگیرد
بچه را از رباب میگیرد

دست و پا میزند علی اصغر
تیر دارد شتاب می گیرد

شعر روضه حضرت رقیه (س)

این طرف سنگ سوی قافله می اندازند

آن طرف سکه  سوی حرمله می اندازند

تا رسیدیم به شامات نشد گریه کنم

وسط هق هق من هلهله می اندازند

شعر روضه حضرت رقیه(س)

دَمِ اذان پدرم نانِ تازه ای آورد
که بویِ تازگی اش بر مشام می آمد
به یادِ روضه یِ طفلی سه ساله اُفتادم
زِ خانه ها همه بویِ طعام می آمد

دکمه بازگشت به بالا