تپش تپش زدن قلب ما حسین حسین
پناه نوکر بی دست و پا حسین حسین
کسی که گریه کنش شد دگر چه میخواد؟!
نوشته ایم به جای دعا حسین حسین
شعر محرم و صفر
سرخاک تو بی خبر آمدم.
عزادارمو خون جگر آمدم
درست است بی بال و پرآمدم
به شوق تو اما به سر آمدم
یک اربعین نبودم اگر, حال آمدم
از کوفه پر شکسته و بی بال آمدم
قدَّم رشید بود زمانی, ولی حسین
در زیر بار ماتم تو دال آمدم
اربعین آمد و رفتند همه اما من
مانده از آنهمه دیوانه فقط تنها من
هیئتی ها همگی راضی قسمت بودند
هیئتی ها همگی اهل رضا حتی من
مروه زینب صفا امام حسین
کعبه ی بی منا امام حسین
هست ذکر قنوت هرشب من
ربنا اتنا امام حسین
مرگ من بود دمی کز تو جدایم کردند
در همان گوشه گودال, فدایم کردند
دوستانم که نبودند بگریند به من
دشمنانم همگی گریه برایم کردند
دارد نسیم می وزد این بوی کربلاست
چشم و دلم در آرزوی روی کربلاست
برگشتم ازسفر؛سفر رنج و داغ و درد
پر شد تمام سینه ام از ناله های سرد
کاروان راهیست ای جاماندهها راهی شویم
جادهی عشق است تا عرش خدا راهی شویم
مقصد این کاروان همواره همراه نسیم
سرزمینی نیست غیر از کربلا راهی شویم
خیلی برایت ای برادر گریه کردم
با هر حسینم وایِ مادر, گریه کردم
خیلی صبوری کردم اشکم در نیاید
از تو که پنهان نیست, آخر گریه کردم
هوای شهر پر از نفخه ی رهایی هاست
پر از نسیم دل انگیز کربلایی هاست
خدا کند که به امید کربلا باشد
که این جدایی ها بهترین جدایی هاست
ذکر هوالمعشوق هنگام سحر داریم ما
از دولت عشق است اذکاری اگر داریم ما
هر کس که با ما مینشیند زود عاشق میشود
خیلی برای این محله دردسر داریم ما
رسیده کاروان گل از راه پرخطری
کبود و نیلی و زخمی به منزل دگری
به روی ساقه وگلبرگشان پر از خاشاک
چه شبنمی است به چشمانشان,چه چشم تری