شعر محرم و صفر

کرببلاست غربت تلخ غریب ها فصل بلند ناله ی امن یجیب ها

کرببلاست غربت تلخ غریب ها
فصل بلند ناله ی امن یجیب ها

کرببلاست وادی از خودگذشتگی
در موج خون حکایت شیب الخضیب ها

می زند آتش به قلبم ماجرای نیزه ها دیده می شد محشری از لا به لای نیزه ها

می زند آتش به قلبم ماجرای نیزه ها
دیده می شد محشری از لا به لای نیزه ها

مصحفی که جای آن بر شانه های عرش بود
عاقبت تقطیع شد در کربلای نیزه ها

بعد از تو آفتاب به دردی نمی‌ خورد شب های ماهتاب به دردی نمی‌ خورد

بعد از تو آفتاب به دردی نمی‌ خورد
شب های ماهتاب به دردی نمی‌ خورد

وقتی تو تشنه ماندی , از آن روز تا ابد
دجله , فرات , آب به دردی نمی‌ خورد

بعد از تو روزگار زمین شد سیاه , ماه

بعد از تو روزگار زمین شد سیاه , ماه
غم ماند و موج ماند و عطش ماند و آه , ماه

خورشید شرح حال تو را این چنین نوشت
بی سرزمین تر از همه بی سرپناه , ماه

بی عصا آمد عصایش را زمین انداختند

بی عصا آمد عصایش را زمین انداختند
پیش چشمش مصطفایش را زمین انداختند

حل مشکل های هر پ‍یری جوانش می شود
آه این مشکل گشایش را زمین انداختند

بی زره رفت به میدان که بگوید حسن است

بی زره رفت به میدان که بگوید حسن است
ترسی از تیر ندارد زره اش پیرهن است

بند نعلین اگر پاره شود باکی نیست
داغی خاک برایش همه مثل چمن است

نبریدم! پسر مادرم اینجا مانده

نبریدم! پسر مادرم اینجا مانده
پنج تن یک تنه بر دامن زهرا مانده

هیچ کس نیست که بالای سرش گریه کند
مونس بی کسی من تک و تنها مانده

ای به خون غلطان تنت! ای بر سر نی ها سرت!

ای به خون غلطان تنت! ای بر سر نی ها سرت!
عالمی دارند شب ها کودکانت با سرت
قدر یک بوسه ز عرش نیزه ها پایین بیا
مانده راهی بس دراز از خیمه ما تا سرت

روز و شب در دل دریایى خود غم داریم

روز و شب در دل دریایى خود غم داریم

اشک, ارثى ست که از حضرت آدم داریم

شادى هر دو جهان در دل ما پنهان است

تا غمت در دل ما هست, مگر غم داریم؟

از آن طرف قمرش روی نیزه کامل شد

از آن طرف قمرش روی نیزه کامل شد
از این طرف سرت از روی نیزه نازل شد

غروب روز دهم بود عمه ام افتاد
عبای خونی تو تا به دوش قاتل شد

کاسه ی صبر من از گریه گهی پُر می شود

کاسه ی صبر من از گریه گهی پُر می شود

اشک روی قاب عکس کربلا دُر می شود

گریه ی پاک عزای تو مراهم پاک کرد

اب الوده به دریا می رسد کُر می شود

ذکر لبهام یکسره زینب

ذکر لبهام یکسره زینب

هست علیا مخدّره زینب
از امامش محافظت میکرد
میمنه تا به میسره زینب

دکمه بازگشت به بالا