شعر محرم و صفر

گریه کند برای تو

گریه کند برای تو بی اختیار ، چشم
بخشید از این جهت به بشر کردگار ، چشم

نذر نگاه سوی تو می شد تمام شان
گر داشت نوکر تو هزاران هزار چشم

وای حسین من

نه فقط حال ما پریشان است
در عزایش رسول گریان است

خشکسالی چشم مان کافیست
وقت وقت نزول باران است

یا حسین(ع)

الحمدلله
دستم نشد از دامن سوگ تو کوتاه

از دید ما هست
ماه محرم سوگلی یازده ماه

دل نوکر

هرکجا نام تو آمد کار ما فریاد شد
غصه‌آبادِ دل نوکر حسین آباد شد

یا حسین مادرم اول به من تاثیر کرد
طفل او در گاهواره عبد مادر زاد شد

به عشق شما

از کودکی به عشق شما مبتلا شدم
با گوشه ی نگاه تو غرق خدا شدم

ای آبروی هر دو جهان آبرو بخر
شکر خدا که نوکر کوی شما شدم

تو حسین منی

بشنو از من دوجمله حرف حساب..
واقعا دوست دارمت ارباب!

دل من خانه ی قدیمی توست
بین ویرانه است گوهر ناب

حسین جانم

مثل قنوت وتری
که بانگ ربنا را
تنها نمی‌گذارد
یا مثل آن کریمی
که لحظه ای گدا
را تنها نمی‌گذارد

دل مشتاق

دل مشتاق را خریدارم
طاقت طاق را خریدارم

نزنم دم ز درد خود اما
درد عشاق را خریدارم

دل عاشق

از ازل قلب گرفتار عزادار شماست
این دل عاشق بیمار عزادار شماست

کعبه و بتکده و دیر و کلیسا به کنار
مسجد و میکده این بار عزادار شماست

عزیزم حسین(ع)

حاجت ما را خدا پشت همین در می دهد
پای این سفره به عاشق دیده ی تر می دهد

عاشقی کن التماسش کن برای سوختن
رزق خاکستر شدن را آخر سر می دهد

دوباره محرم

دوباره محرم دوباره حسین
بخوان با چهل شب ستاره حسین

تفال زدم قطره قطره به اشک
جواب آمد از استخاره حسین

نصب پرچم

منتظر مانده ام از راه محرم برسد
نه فقط من به همه عالم و آدم برسد

فاطمه بر سر من منت اگر بگذارد
نصب پرچم به حسینه به من هم برسد

دکمه بازگشت به بالا