هرکسی خواست بر اسرار تو محرم بشود
باید اول به ادب پای غمت خم بشود
خاک پاهای تو تاج سر اسماعیل است
حق بده چشم غلامان تو زمزم بشود
هرکسی خواست بر اسرار تو محرم بشود
باید اول به ادب پای غمت خم بشود
خاک پاهای تو تاج سر اسماعیل است
حق بده چشم غلامان تو زمزم بشود
بگو حسین که این زنگ خانه ی زهراست
بگو حسین که این اسم اسمِ خاص خداست
بگو حسین که اسمش عجیب شیرین است
بگو حسین قند مکرّر لبهاست
دلم ریش ریش و دلم راه راه
نخندید برریش من قاه قاه
من آن حوض بودم که خالی شدم
ندیده ست در من دگر ماه ، ماه
درمانده فرورفته به گل گم شده در راه
دنبال تو میگردم ، دنبال تو ای ماه
از هفتهی دلخون خودم خیر ندیدم
اما شب جمعهست توکلت علی الله
عشاق روزگار به غم داشتن خوشند
آری رکابها به عقیق یمن خوشند
لیلای من ! چه باک اگر ظرف من شکست
جان خودت قسم ارنی ها به لن خوشند
آسمان ! فانوس..،روشنگر نخواهد شد..،نگرد
شام تار بی کسی ها سر نخواهد شد..،نگرد
ابرها را خشکسالِ دوری از او سر بُرید
جز به خون،دامان صحرا تر نخواهد شد..،نگرد
سر کوچهی عشق دنبال تو
میآیم به پرسیدن حال تو
من آنم که بار غمت را کشید
نشسته سر دوش من شال تو
خواهشاً ای پیرهن مشکی مرا همراه باش
ای نفس از سوز دل یادآور یک آه باش
بر سر و سینه بزن ماتم سرای فاطمه ست
یاحسین برگو گدای خسته ی درگاه باش
محبوب جان و جان جهانم حسین جان
روح و روان و راحت جانم حسین جان
آرامش خیال نفس های زندگی
ذکر همیشه روی زبانم حسین جان
دعا کن زخم غمهایت بسوزاند مرا یک عمر”
دعا کن بر ندارم سر ز درگاه شما یک عمر
تو کوه تکیه گاه باورم هستی و من تنها
به دلگرمی مهرت ایستادم روی پا یک عمر
شادم که منم محو دلیری که تویی
پیغام بر ماه منیری که تویی
باقی همه رعیتند در ملک وجود
آنجا که منم عبد و امیری که توی
کرامت نعمت زاده
حال عُشاق اکثراً با گریه بهتر می شود
خوش به حال هرکسی که چشم او تر می شود
عمر من دارد به پایان میرسد اما خوشم
روزگارم با همین گریه به تو سر می شود