متفرقه

حرف مادرم

و حرف,باز فقط حرف مادرم باشد

وقول داده‌ام این بار آخرم باشد

خیال…نهننویسم! خیال … نه نکنم!

خیالخوب تو دیگر نه در سرم باشد

قدم گاه شهیدان

قدمگاه شهیدان است این جا

محلرشد ایمان است این جا

کسیکه انس با این خاک دارد

برایشکعبه ی جان است این جا

زائر کرخه

زائر کرخه زائر زهراست

بی گمان اشک دیده می گوید

چون که اول خوش آمد را

مادر قد خمیده می گوید

توهین به پیمبر

یک عده مسلمان زبانی هستند

 یک عده ی دیگر آسمانی هستند

 آن عده که توهین به پیمبر کردند

 از نسل فلانی و فلانی هستند

سید مجتبی شجاع

روزی اشک

زحمتی دارم برایت ای فلک جان حسین


می شود روزی اشکم را ز بارانت دهی؟


محمدمهدی عبدالهی

ش

وهم سنگری که رفت

 

فریادشان به گوش فلک گوشواره است

مثل اذان که راز ِ مگوی مناره است

آنجا که عشق حکم فدایی شدن دهد

عقل ِ برون ِ منطق ِجاهل چکاره است؟

رد پای زجر

 

رد پای زجر دور خیمه ها پیدا شده

دخترم او با کسی شوخی ندارد میزند

علیرضا خاکساری

 

 

لب عطشان

تا علقمه امّا به لب عطشان رفت

تیر آمد و مشک ساقی طفلان رفت

تیر دگر آمد و علمدار افتاد

در خیمه همه منتظر امّا جان رفت

 

محمدمهدی عبدالهی

 

علقمه

 

  درعلقمهآه از دل ِ ریش نکش

 آرامشخیمه را به تشویش نکش

 اینتیرسه شعبه مخبرحرمله است

 انقدرتو حرف مشک را پیش نکش!

وحید قاسمی

 

 

جمعه ها آمد و رفتند

دیده ای نیست برای تو نبارد آقا

عاشقی نیست به تو دل نسپارد آقا

جمعه ها آمد و رفتند, ندیدم رویت

دل خسته ز غمت تاب ندارد آقا

محمدمهدی عبدالهی

 

شمر و سنان

 

شمر و سنان دور و برت تاب میخورند

نان را به نرخ کشتن اصحاب میخورند

تنها برای این که لج ام را در آورند

با مشک شان کنار حرم آب میخورند

 علیرضا خاکساری

 

عرق شرم

 

تا که شمشیر به پیشانی مهتاب نشست

دخترش دست به پیشانی و بی تاب, نشست

تا که گفتند شگفتا چه علی را بهنماز؟!

عرق شرم به پیشانی محراب نشست

سید علی احمدی (فقیر)

 

 

دکمه بازگشت به بالا