شعر شهادت اهل بيت (ع)

با درد مدارا کردی

ای که سی سال تو با درد مدارا کردی
روز و شب آرزوی دیدن زهرا کردی

بعد تشییع تن یاس شکسته هر روز
مرگ خود را ز خداوند تمنا کردی

علی جانم

فرقش شکافت رُکنِ زمین و زمان شکست
یک ضربه زد ولی کمر آسمان شکست

نالید فاطمه که نزن نانجیب زد
از فرق تا به اَبروی او ناگهان شکست

حیدر مدد

عمر علی رسید به پایان دفترش
وقتی که سوخت سینه ی زهرای اطهرش

یک عمر پا به پای مصیبات فاطمه
خون دلی که خورد علی ، ریخت از سرش

طعم یتیمی

ای کوفه حالا می‌چشی طعم یتیمی را
از دست خواهی‌داد بابایی صمیمی را

از رحمت حق بعد از او بی‌بهره خواهی‌ماند
حتی نمی‌بینی به خود دیگر نسیمی را

غریب آقام

دلت هوای اجل کرده نیمه جانی تو
در انتظار و هوایی آسمانی تو

بیا بگیر ز اسم خودت مدد ، برخیز
هنوز هم که هنوز است ، پهلوانی تو

علی ولی خدا

علی جمال خدا و جلال زهرا بود
علی ولی خدا بود و وال زهرا بود

علی نفس نفس زندگی فاطمه بود
علی برای پریدن دو بال زهرا بود

یاورِ پیغمبر

شرمنده کرده با وفایِ خود وفا را
مدیونِ خود کرده صداقت را حیا را
بخشیده معنا با نگاهش کیمیا را
تفسیر کرده رحمت بی انتها را

مهربان یار محمد(ص)

ای مهربان یار محمد یا خدیجه
ای نور پاک حی سرمد یا خدیجه

ای اسوه ی صبر و وقار و عشق و ایثار
ای پایه ی اسلام احمد یا خدیجه

یا خدیجه الکبری(س)

برای مادری شیعه آفریده شدی
برای همسری نور برگزیده شدی

در آن زمان که خدا را کسی مرید نبود
تو با نبی خداوند هم عقیده شدی

فداکارترین بانوی دنیا

السلام ای همه ی دار و ندارم مادر
جایت امروز چه خالی است کنارم مادر

ای فداکارترین بانوی دنیا مادر
می شود سر بزنی خانه زهرا مادر

ام المومنین

همیشه با امینِ خود ، امینی راستین بوده ست
خدیجه بهترین بانویِ ختم المُرسلین بوده ست

تمامِ ثروت اش را نذرِ چشمانِ محمّد کرد
گلی که تشنه این چشمه ی شورآفرین بوده ست

اُم‌ُالمُومِنین

از همان آغاز،‌ چشم آسمان‌ها و زمین
تا ابد دیگر نمی‌بیند زنی را این‌چنین

بهترین‌های دوعالم در پی پیغمبرند
شد خدیجه در میان بهترین‌ها بهترین

دکمه بازگشت به بالا