شعر شهادت اميرالمومنين (ع)

شعر غزال روضه ضربت امیرالمؤمنین

ﻋﻠﯽ از ﭘﺎ اﻓﺘﺎد

ﺧﺒﺮ زﺧﻢ ﺳﺮش ورد زﺑﺎن ﻫﺎ اﻓﺘﺎد

آﺳﻤﺎن ﻫﺎ ﻟﺮزﯾﺪ

ﻧﺎﮔﻬﺎن وﻟﻮﻟﻪ در ﻋﺮش ﻣﻌﻠﯽ اﻓﺘﺎد

شعر شهادت حضرت امیرالمومنین علی (ع)

خسته از مردمِ دنیاست , چه تنها مانده
چند سالی است که در حادثه ای جا مانده

وقتِ رفتن ز درِ خانه به خود میگوید:
روی “در” , چند نخ از چادرِ زهرا مانده

کاری نکرده نام ما را گدا نوشتند

کاری نکرده نام ما را گدا نوشتند
در جمع نوکران آل عبا نوشتند

من که به قدر کلب کوی علی نبودم
اصلا کسی نبودم من را چرا نوشتند؟

ای نگاهت منبع بی انتهای تاک ها

ای نگاهت منبع بی انتهای تاک ها 

ای دلیل سکر بی اندازه ی ادراک ها

جذبه ات کابوس نامردان و ذکر نام تو 

قوّت قلب تمام مردها,  بی باک ها

مستی من تویی به خدا یا ابوتراب

من را چه حاجتی ست به میخانه و شراب

مستی من تویی به خدا یا ابوتراب

عالم تمام قطره و دریا تویی علی

با ذکر نامتان همه را می کنم خراب

ای نخلهای خسته مولای شما رفت

ای نخلهای خسته مولای شما رفت
ای چاههای صبر دیگر مرتضی رفت
گلدسته ها را نیست جز اوای ماتم
محراب را ان شور و اهنگ و دعا رفت

من که صبح و شب فقط مستی تقاضا می کنم

من که صبح و شب فقط مستی تقاضا می کنم

آخرش خود را در این میخانه رسوا می کنم

یاد من دادند از اوّل کـه در وقـت نـیاز

هر چه را می خواهم از ساقی تمنّا می کنم

تویی جناب سلیمان و عالمی مورت

تویی جناب سلیمان و عالمی مورت


پیمبران الهی مطیع دستورت


زیادی است زیادی به روی سر آقا


همان سری که نباشد میان آن شورت

روزگارم با غلامى على سر میشود

روزگارم با غلامى على سر میشود

هر که را دیدم على را دیده نوکر میشود

بنده زاده بنده اى دارم که دارد مثل من

چاکرى از چاکران کوى حیدر میشود

شاهی و در نبرد تورا شیر گفته اند

شاهی و در نبرد تورا شیر گفته اند
خورشید را به روی تو تصویر گفته اند
موی تورا شبیه به زنجیر گفته اند
باید فرار کرد ولی دیر گفته اند

هر بار , حرفِ من , سر منبر به او رسید

هر بار , حرفِ من , سر منبر به او رسید

الفاظِ مستی آورِ نوکر به او رسید

دیوانه تا سحر دم میخانه پرسه زد

تا جام های باده ی کوثر به او رسید

درمحفلی که نام تو باشدگناه نیست

درمحفلی که نام تو باشدگناه نیست

 غیرازدودست توبخدا تکیه گاه نیست

 درمکتب تو بحث سفید وسیاه نیست

 حالم بدون یاد نجف روبه راه نیست

دکمه بازگشت به بالا