شعر شهادت حضرت زهرا (س)

شعر روضه حضرت زهرا(س)

کم کم زمان و لحظه ی پرواز میشد

“عَجّل وفاتی”خواندنش غمساز میشد

میگفت حیدر زیر لب با سوز و حسرت

ای کاش این در رو به بیرون باز میشد

مجید قاسمی

شعر روضه حضرت زهرا(س)

ببین می تــوانی بمانی بمان
عزیزم تو خیــلی جـوانی بمان

تو هم مثل من نیمه جـانی بمان
زمــین گـیر من,آســمانی,بمان

شعر روضه حضرت زهرا(س)

اول نیفتد بی گمان آخر می افتد
دیوار کج همواره راحت تر می افتد
هرکس که زهرا را کند آزرده خاطر
روز جزا از چشم پیغمبر می افتد

شعر روضه حضرت زهرا(س)

نمی خواستم‌ ببینم‌ این روزا رو
چون ازش می ترسیدم سرم اومد
روزگار بدی بود بعد بابات
بعد تو‌ روزای بدترم اومد

شعر روضه حضرت زهرا(س)

یاد دارم مدینه روزی که
“دسته گل نه , طناب آوردند”*
جای خوبی و زحمت بابا
با بدی ها جواب آوردند

شعر روضه حضرت زهرا(س)

قصه ی کوچه ی باریک سرش معلوم است

حرف کوچه که بیاید خطرش معلوم است

خوب پیداست زمین خورده کسی در کوچه

جای زانو زدن رهگذرش معلوم است

شعر روضه حضرت زهرا(س)

گاهی بیاد زخم تنت گریه میکند
یا با حسین و با حسنت گریه میکند

یا گوشه ای نشسته و همراه تک تک
گل های سرخ پیرُهنت گریه میکند

شعر روضه حضرت زهرا(س)

ای کشتی صبر علی پهلو گرفتی
با ناخوش احوالی گمانم خو گرفتی

دیشب خودم دیدم که بعد از جابه جایی
در بین بستر دست بر پهلو گرفتی

شعر روضه حضرت زهرا(س)

ای نور چشمانم
این روزها از دیدن حالت پریشانم

من دخترت هستم
اما غم پنهان چشمت را نمی دانم

شعر شهادت حضرت زهرا(س)

این اشک ها براى تو مرهم نمى شود
چیزى ز غصه هاى دلت کم نمى شود

با من بگو عزیز دلم راز کوچه را
کس جز على به راز تو محرم نمى شود

شعر شهادت حضرت زهرا(س)

جان جانها افتاد
چه بگویم که در آن لحظه چه غوغا افتاد

گذر جمعی پست
سوی کاشانه ی آن گوهر والا افتاد

شعر شهادت حضرت زهرا(س)

اومدن توی خونم قدم زدن

توی کوچه بچه هامو هم زدن

شبا دیگه دور هم جمع نمیشیم

بدجوری زندگیمو بهم زدن

دکمه بازگشت به بالا