گر چه با زهرای مرضیه برابر نیستی
یا به شان و مرتبت همسنگ کوثر نیستی
در میان خانه ی عرشیِ زهرا و علی
جایگاه مادری داری و کمتر نیستی
گر چه با زهرای مرضیه برابر نیستی
یا به شان و مرتبت همسنگ کوثر نیستی
در میان خانه ی عرشیِ زهرا و علی
جایگاه مادری داری و کمتر نیستی
اگرچه جای او عرش است اما در زمین باشد
که مولایش امیرالمومنین را همنشین باشد
اگر مادر شود ام الادب دور از تصور نیست
پسر باب الادب باشد، پسر بالانشین باشد
رسیده قافله و چشم های تر دارد
برای ام بنین یک نفر … خبر دارد
خدا کند که مراعات سن او بشود
خبر ، خبر .. همه بر قلب او ضرر دارد
نشسته بود ببیند مگر جوانان را
و داشت زیر نظر پهنه ی بیابان را
سپاه زینب کبری که می رسید از دور
بلند شد بتکاند غبار دامان را
آمدی کو حسین مظلومت ؟
از چه قامت خمیده ای زینب ؟
گوئیا داغ داری به دل ، که چنین
رنگِ صورت پریده ای زینب
اشک من از آه لب ربابه
داغ علی خواب شب ربابه
منو به بی پسر بودن یاد کنید
ام بنین که لقب ربابه
بنشینید و سیر گریه کنید
گریه بر این شکسته بال کنید
بی بنینم ، شما به رسم وفا
پسران مرا حلال کنید …
بعد زهرا برای اولادش
همدم روزهای تنهایی
تو برای غریبی مولا
بهترین حس و حال “زهرایی”
خانه دارد همچنان حال و هوای فاطمه
دارد از محراب میآید صدای فاطمه
بودنت قلب علی را ذرهای آرام کرد
همدم حیدر شدی بعد از عزای فاطمه
شبیه ابر ، پر از بغضهای بارانم
من از اهالی خورشید در زمین هستم
در آسمان منِ بی ستاره ماهی نیست
به جای امّبنین ؛ امّ بیبنین هستم
خوب است بانوان جهان این چنین شوند
چون خاک پای فاطمه بالانشین شوند
چون فاطمه ست حجت کبرای اهل بیت
خوب است خاک مقدم امّالبنین شوند