از سرورِ هر دو عالم نزد ما غم بهتر است
گریه بر تو از نماز نیمه شب هم بهتر است
واقعا اشک براى روضه چیز دیگرى است
در سلوکِ ما فرات از آب زمزم بهتر است
از سرورِ هر دو عالم نزد ما غم بهتر است
گریه بر تو از نماز نیمه شب هم بهتر است
واقعا اشک براى روضه چیز دیگرى است
در سلوکِ ما فرات از آب زمزم بهتر است
چشمان تو تفسیری از قرآن
سر تا به پا حبلُ ٱلمتین بودی
از سجده هایت نور می بارید
الحق که زین ٱلعابدین بودی
همین که آب می بیند وَ یاقصاب می بیند
و یاگهواره ای را بین پیچ و تاب می بیند
به پیش چشم هایش چندتا تصویر می آید
ز یک سو در بغل قنداقه, مردی پیر می آید
اگر که دنیا دارم اگر که دین دارم
کمند لطف تو را چونکه در کمین دارم
برای خواستنت گرچه غرق تردیدم
ولی به اینکه تو می خواهی ام یقین دارم
توی کاسه آب می دید گریه می کرد
بچه ای رو خواب می دید گریه می کرد
یه نگاه به دور دستاش مینداخت
هر موقع طناب می دید گریه می کرد
سرت در سجده انگاری که در عرش برین باشد
اگرچه ظاهراً سجاده ات روی زمین باشد
پر از اشک و دعا و روضه و حال مناجات است
غزل وقتی که در توصیف زین العابدین باشد
در هر زمان و در همه جا گریه می کند
بین نماز و نافله ها گریه می کند
تشنه که می شود وسط روز بیشتر
دارد به یاد واعطشا گریه می کند
من سلاحم گریه و با گریه طوفان میکنم
سنگ را حتی به وقت گریه , گریان می کنم
مثل زهرا مادرم , مثل رقیه خواهرم
دودمان ظلم را با اشک ویران می کنم
از یک نسب بین عرب ها بی قرینی
از یک نسب بین عجم ها بهترینی
شکر خدا که مادر تو شهربانوست
اینگونه پس تو بچه ایران زمینی
از غم کرببلا گرچه دل, آرام نبود
به خدا هیچ کجا سخت تر از شام نبود
آن قدر غم به دلم بود زداغ پدرم
که دگر جای غم طعنه و دشنام نبود
بخاطر تو چهل سال محتضر بودم
به یاد تشنگی ات یک جهان شرر بودم
میامدم سرسفره غذا نمیخوردم
چون از گرسنگی ات خوب باخبر بودم
مثل شمعی به روی خاک چکیدن سخت است
با پر و بال پر از زخم پریدن سخت است
تا چهل سال فقط آه کشیدن سخت است
یاد گودال و حرم جامه دریدن سخت است