ماییم و انس و الفت تو یا اباالجواد
در جان ماست محنت تو یا اباالجواد
با اذن فاطمه به دل ما رسیده است
سرمایه محبت تو یا اباالجواد
ماییم و انس و الفت تو یا اباالجواد
در جان ماست محنت تو یا اباالجواد
با اذن فاطمه به دل ما رسیده است
سرمایه محبت تو یا اباالجواد
کار و بار دو جهان ریخت بهم غوغا شد
چشم زهرا و علی بعدِ شما دریا شد
رفتی و خنده به کاشانه ی تو گشت حرام
رختِ مشکیِ یتیمی به تن زهرا شد
زرأفت باگدایانش چنان گرم است رفتارش
که فرق شاه ومسکین رانمی یابی به دربارش
به لطف بودنش باما حسابی ازازل دارد
که تامحشرهمه هستیم هستی را بدهکارش
روضه خوان خسته نباشی مادر
روضه خواندی ز شه بی کفنم
شصت روز است حسین می گویی
امشبی روضه بخوان از حسنم
سر به دامان علی داشت که جان بر لب بود
آخرین ذکر نبی, یاعلی و یارب بود
نفسِ آخرِ او بود که می گفت: حسین
و کلام دگرش یادِ غم زینب بود
حیف است این قامت که در زیر عبا رفت
گویا که خورشیدی به تسخیر عبا رفت
یا سرو هستی زیر شمشیر عبا رفت
قرآن من گویا به تفسیر عبا رفت
آهسته می آمد ولی بی بال و پر بود
یک دست بر پهلو و دستی برجگر بود
زیر سر مهمانی اجباری اش بود
وقتی که می آمد عبایش روی سر بود
قد رعنای رسول الله آخر سر شکست
پایه های عرش از این داغِ درد آور شکست
رحمهٌ للعالمین بود و مصیبت ها چشید
صبر کرد و حرمتش در بین هر معبر شکست
میسوزد از زهر جفا پا تازبانم
چون چوب خشکی گُر گرفته استخوانم
من کشتهء همخانه ای نامهربانم
در بین شهر خویش هم بی آشیانم
چشم های نجیب یعنی تو
غرق در عطر سیب یعنی تو
السلام ای کریم آل الله
به غمِ دل طبیب یعنی تو
گر چه در مظلومیت احساس غربت میکنیم
میرسد از راه , روزی که قیامت میکنیم
میرسد روزی که میسازیم , صحنت را حسن !!
بعد از آن دربارهاش هر روز , صحبت میکنیم
وقت عروج روح رسول خدا رسید
از مأذنه صدای اذان عزا رسید
سهم وجود آل عبا رنج و غم شده
از پنج تن ستاره ای از نور کم شده