سخن از بانوی دین است که نورش یکتاست
روشنی اش به جهان روشنی بی همتاست
مدح او را نتوان گفت ز بس که والاست
هر چه گوییم فقط عرض ارادت ازماست
شعر شهادت اهل بيت (ع)
مادر مرو که فاطمه ات زار و مضطر است
هجر تو قاتل من غمدیده دختر است
غصه مخور به حال پدر چونکه بعد تو
زهرای کوچک توبرایش چو مادر است
دردی که گلستان مرا ریخته بر هم
آسایش دوران مرا ریخته بر هم
هجران رخ یوسف زهراست که این طور
آبادی کنعان مرا ریخته برهم
با روضه خطبه خواند به لحن محن رباب
زینب ترین روایت یک شیرزن رباب
رویم ندیده روی سپیدم نموده ای
با توست روی فاطمه در این سخن رباب
امام رضا صلوات الله علیه :
اگر در ایمان ابوطالب تردید کنی , راه آتش را در پیش گرفته ای
? ایمان ابوطالب , شیخ مفید ص ۴
نزد پیمبر , از همه بالاتری تو
بابای مولای دو عالم , حیدری تو
ایمان تو ثابت شده بر هر مسلمان
کافر بود هرکس که گوید کافری تو
پوریا باقری
اهل شر با نظرت اهل نظر خواهد شد
سنگ با مهر شما شمس و قمر خواهد شد
جد عالم! شده آدم نوهء تو چونکه
پدر خاک برای تو پسر خواهد شد
کلید کعبه باشد بین دستان ابوطالب
چه معنا میدهد این کار در شان ابوطالب
خدا یعنی که زایشگاه حیدر را به او داده
چه میداند کسی از سرّ پنهان ابوطالب
نه اینکه سوره ابوطالب است و آیه علی ست
چنانکه قبل علی بوده مبتدای علی ست
همین که لب به سخن باز می کند انگار
هِجا هِجای نبی و صدا صدای علی ست
بر روی تخته پاره تنت گیر کرده بود
انگار لنگه در , دو سه تا میخِ تیز داشت
زنجیر را کشید کمی از تو شد جدا
این استخوانِ پا چقَدَر خُردِ ریز داشت
تو رویِ در شکسته و مادر به پشتِ در…
تشییع تو به خانهی زهرا گریز داشت
حسن لطفی
تنت وقتی که در تشییع با در ربط پیدا کرد
مسیر روضه از اول به مادر ربط پیدا کرد
تو را برروی تخته پاره ای تشییع کردند و
به نوعی روضه با تابوت کوثر ربط پیدا کرد
ما را گدای خانه ی زهرا نوشته اند
خاک قدوم حضرت مولا نوشته اند
مهمان سفره های تولّا نوشته اند
خود را زمین زدیم , که بالا نوشته اند
اوضاع زندان سخت و بدتر شد
تا وضع جسمش مثل مادر شد
هر روز ضرب سیلی و شلّاق
افطاریِ موسی بن جعفر شد