شعر شهادت اهل بيت (ع)

شعر شهادت حضرت زینب(س)

نه هم دمی ,نه مونسی ,نه یار و یاوری

جان کندنم چه سخت شد این روز آخری

 یکسال و نیم هست که هِی می خورم زمین

مثل کبوتری که ندارد دگر پری

شعر شهادت حضرت زینب(س)

مرا میان سپاهت حساب کن بانو

گدای خان حسینت خطاب کن بانو

بـرای آنـکـه بـگویـی تـو کـیـستـی بی بی

مـیـان ظـلـمـت شب آفـتـاب کـن بـانو

شعر شهادت حضرت زینب(س)

اگرچه خورده گره دل به نام حضرت زینب
مرا که شان بیان نیست در حکایت زینب

همین بس است به شرحش اگر بسنده کنم من
که کوه ریشه گفته از استقامت زینب

شعر مدح و روضه حضرت ام البنین(س)

ای شده محرم به ولای ولی

فاطمۀ دوّم بیت علی

اختر تابندۀ برج ادب

شیر زن خیل زنان عرب

پر چادر مادر

نظر لطف کریمان به گدا بیشتر است..
پس گدا دور و بر بیت شما بیشتر است
چون به این لقمه ی نان لطف خدا بیشتر است
سر این سفره یقین روزی ما بیشتر است..

شعر روضه حضرت ام البنین(س)

قدر صد عالم بها دارد بهای مادری
کارها سامان بگیرد با دعای مادری

شان این والا گهر را حق مشخص ساخته
هست وقتی باغ جنت زیر پای مادری

شعر روضه حضرت ام البنین(س)

نام ادب و شما عجین خواهد بود
حالا که خدا خواست چنین خواهد بود
از لطف دعای بچه های فاطمه
تا هست خدا, ام بنین خواهد بود…

شعر روضه حضرت ام البنین(س)

این نخل کهنسال ثمر داشته روزی

منظومه ی او چند قمر داشته روزی

این مادر بی کس که سر قبر نشسته

در دامن خود چند پسر داشته روزی

شعر روضه حضرت ام البنین(س)

مثل همیشه آمده ای بر سرِ قرار

مثل همیشه بی کس و تنهانشسته ای

از طرز راه رفتن تو گفته ام به خویش

حتماً که داغ دیده ای و دلشکسته ای

شعر روضه حضرت ام البنین(س)

علم غم دوباره برپا شد  

عالمین غرق آه و بلوا شد

لب عشاق,خاندان علی 

معدن ناد واغریبا شد

شعر روضه حضرت ام البنین(س)

روزگارم در غمِ آن قد و بالا سوخته
باغِ من گُل داشت روزی حیف حالا سوخته

وایِ من از پنج فرزندم یکی باقی نماند
وای بر دل زندگی‌ام جمله یکجا سوخته

شعر بمناسبت شب هفت شهادت حضرت زهرا(س)

سوگ گل و مرثیه بلبل است

هفته زهراست که هفت گل است

هفت شب, از رفتن زهرا گذشت

هفت بهار از چمن ما گذشت

دکمه بازگشت به بالا