شعر شهادت اهل بيت (ع)

شعر روضه حضرت زهرا(س)

یاد دارم مدینه روزی که
“دسته گل نه , طناب آوردند”*
جای خوبی و زحمت بابا
با بدی ها جواب آوردند

شعر روضه حضرت زهرا(س)

قصه ی کوچه ی باریک سرش معلوم است

حرف کوچه که بیاید خطرش معلوم است

خوب پیداست زمین خورده کسی در کوچه

جای زانو زدن رهگذرش معلوم است

شعر روضه حضرت زهرا(س)

گاهی بیاد زخم تنت گریه میکند
یا با حسین و با حسنت گریه میکند

یا گوشه ای نشسته و همراه تک تک
گل های سرخ پیرُهنت گریه میکند

شعر روضه حضرت زهرا(س)

ای کشتی صبر علی پهلو گرفتی
با ناخوش احوالی گمانم خو گرفتی

دیشب خودم دیدم که بعد از جابه جایی
در بین بستر دست بر پهلو گرفتی

شعر روضه حضرت زهرا(س)

ای نور چشمانم
این روزها از دیدن حالت پریشانم

من دخترت هستم
اما غم پنهان چشمت را نمی دانم

شعر شهادت حضرت زهرا(س)

این اشک ها براى تو مرهم نمى شود
چیزى ز غصه هاى دلت کم نمى شود

با من بگو عزیز دلم راز کوچه را
کس جز على به راز تو محرم نمى شود

شعر شهادت حضرت زهرا(س)

جان جانها افتاد
چه بگویم که در آن لحظه چه غوغا افتاد

گذر جمعی پست
سوی کاشانه ی آن گوهر والا افتاد

شعر شهادت حضرت زهرا(س)

اومدن توی خونم قدم زدن

توی کوچه بچه هامو هم زدن

شبا دیگه دور هم جمع نمیشیم

بدجوری زندگیمو بهم زدن

شعر روضه حضرت زهرا(س)

نگاه آینه وارت چرا کبود شده

نگاه میکنی ام منتها کبود شده

دو پلک بی رمقت را ببند و باز نکن

چرا که هر مژه ات گوئیا کبود شده

شعر شهادت حضرت زهرا(س)

چندیست ماه از آسمانش رو گرقته
با درد و غمها و مصیبت خو گرفته

گیسوی زینب را به سختی شانه میزد
آهسته آهسته ولی بازو گرفته

شعر روضه حضرت زهرا(س)

پس از مصیبت در, در بدر شدم , مادر

همین که از خبرت با خبر شدم مادر

نوشته اند : چهل تن به یک نفر من هم

اسیر صورت آن یک نفر شدم مادر

شعر شهادت حضرت زهرا(س)

بی بی سلام آمدم امشب عیادتت
باران شوم برای تو و داغ غربتت

بی بی سلام با غم حیدر چه می کنی
با گریه های هِجر پیمبر چه می کنی

دکمه بازگشت به بالا