شعر شهادت اهل بيت (ع)

شعر غزال روضه ضربت امیرالمؤمنین

ﻋﻠﯽ از ﭘﺎ اﻓﺘﺎد

ﺧﺒﺮ زﺧﻢ ﺳﺮش ورد زﺑﺎن ﻫﺎ اﻓﺘﺎد

آﺳﻤﺎن ﻫﺎ ﻟﺮزﯾﺪ

ﻧﺎﮔﻬﺎن وﻟﻮﻟﻪ در ﻋﺮش ﻣﻌﻠﯽ اﻓﺘﺎد

شعر شهادت حضرت امیرالمومنین علی (ع)

خسته از مردمِ دنیاست , چه تنها مانده
چند سالی است که در حادثه ای جا مانده

وقتِ رفتن ز درِ خانه به خود میگوید:
روی “در” , چند نخ از چادرِ زهرا مانده

مدح حضرت خدیجه (س)

گاه تنها یک نفر هم یار دین باشد بس است
یک نفر بانوى سرشار از یقین باشد, بس است

مال و ثروت -هرچه هم باشد- فداى راه دوست
هم نشین رحمهٌللعالمین باشد بس است

شعر مرثیه حضرت خدیجه (س)

مرغ دل ما میل بال و پر زدن کرد
یعنی اویس این بار هم یاد قرن کرد

جَبری میان سوختن با پر زدن نیست
پروانه از اول هوای سوختن کرد

شعر روضه حضرت خدیجه (س) و حضرت زهرا (س)

زل میزند با چشمهای تر به مادر
هی فاطمه در لحظه ی آخر به مادر

سرمایه اش را داد پای دین خدیجه
پس در قبالش هدیه شد کوثر به مادر

شعر مدح و مرثیه حضرت خدیجه (س)

زنی که خواست مردش”رَحمهٌ للعالمین”باشد
سزاوار ست در القابَـــش “أمُّ المؤمنین”باشد

مُحمّد در حرا مبعوث شد امّا قرار این بود
از اوّل خانه ی پُر برکت او مَهـدِ دین باشد

شعر مدح حضرت خدیجه (س)

تو را می خواست تا در همسرانش بهترین باشی
برای خاتمِ پیغمبری نقش نگین باشی

خدایت انتخابت کرد تا ای مادر هستی
برای چشمه ی کوثر, بهشتی در زمین باشی

شعر وفات حضرت خدیجه (س)

ای وجودت همه ایمان خدا
ای بدهکار دو چشمت دریا
ای به ظاهر جلواتت بانو
ای به سجاده تمامت حوراء

شعر وفات ام المؤمنین حضرت خدیجه (س)

مومنون آیه های قرآنند
گاه مقداد و گاه سلمانند
چه عرب چه عجم مسلمانند
همه فرزندهای بارانند

شعر وفات حضرت ام المومنین خدیجه(س)

من که جبریل نیستم بانو
از تو گفتن برای من سخت است
کار هرکس نبود کار تو بود
مادر فاطمه شدن سخت است

شعر وفات حضرت ام المومنین خدیجه(س)

حتم دارم که رفتنی هستم
به خدا می سپارمت آقا
خواهشِ مادرانه ای دارم
جانِ تو, جانِ دخترم زهرا

شعر وفات حضرت ام المومنین خدیجه(س)

می سوزم از شرارِ نفس هایِ آخرت
از لحنِ جانگداز وصایایِ آخرت

دستم به دست بی رمقت می شود دخیل
در پیش چشمهایِ گهربار جبرئیل

دکمه بازگشت به بالا