شعر شهادت اهل بيت (ع)

شعر وفات حضرت ام البنین (س)

خونه‌ی من که خونه‌ی مُراده
خدا بهم اینجا علی رو داده
چار تا غلام آوردم اینجا واسه
دو تا خانوم و دو تا آقا زاده

شعر روضه حضرت ام البنین(س)

مردم بهم شیرآفرین نمیگن

داره من و میکشه این “نمیگن”

ام البنین چقد بهم می اومد

دیگه بهم “ام البنین” نمیگن

شعر روضه شهادت حضرت ام البنین (س)

به تیغی حیف گیسویت گُسستند
دو بازویت دو بازویت گسستند

از آنجایی که من بوسیده بودم
بمیرم هر دو اَبرویت گسستند

شعر روضه حضرت ام البنین(س)

مثل شمعى کنارِ خانه‌ى خود
همه دَم او خدا خدا مى‌کرد
گریه هایش چه گریه آور بود
تا که عباس را صدا مى کرد

شعر روضه حضرت ام البنین(س)

وجودِ اهل محبّت همیشه در خطر است
تقرّبِ دل عاشق به آه شعله ور است

چگونه مُرده بخوانیم آن کسی را که
تمام عمر خودش با حسین همسفر است

شعر روضه حضرت ام البنین(س)

من مادری هستم سراپا شور و احساس
من رنگ و بو دارم ز باغ سوسن و یاس

دامان من مهد شقایقهای عشق است
اشک دو چشمم رشک هر صهبای عشق است

شعر بعد از ایام شهادت حضرت زهرا(س)

نیستی و نیست دراین خانه دیگرجای من
بوی دستان تومانده روی نان زهرای من

محمدحسن بیات لو

شعر ایام بعد از شهادت حضرت زهرا (س)

بسترت جمع شد اما اثرت هست هنوز
بالشی خیس , ز چشمان ترت هست هنوز

رنگ این پارچه ی بستر تو گلگون ماند
اثری از بدن مختصرت هست هنوز

شعر روضه ایام بعد از شهادت حضرت زهرا(س)

همسری سر به راه را کشتند
بانویی بی پناه را کشتند

کینه جویان تیره دل آخر
روشنی پگاه را کشتند

شعر روضه حضرت زهرا(س)

خدا میخواست قدرتو به پنهانی عیان باشد
هزاران پرده افتاده که قبر تو نهان باشد

مشیّت ظرف تقدیر تو ای شان عجل بی شک
خدا می خواست تا هر چه تو میخواهی همان باشد

شعر روضه حضرت زهرا(س)

رفتی و روز و شبم.یکسره غمبار شده
نیستی خانه به روی سرم آوار شده
سهم دستان منم مثل تو دیوار شده
پسرت فاطمه تب کرده و بیمار شده

شعر روضه حضرت زهرا(س)

دستاس را چرخاندم و بوی تو پیچید
از بقچه ی نان عطرِ بازوی تو پیچید

سجاده را وا کردم و با ربّنایم
یا ربّنای لحنِ دلجوی تو پیچید

دکمه بازگشت به بالا