شعر شهادت اهل بيت (ع)

شعر مرثیه فاطمیه

چون باده که از خنده ی پیمانه بسوزد

از آه خماران در میخانه بسوزد

نه اتش عشق, اشک غریبانه ی شمع است

آن درد که بال و پر پروانه بسوزد

شعر مصیبت فاطمیه

بغض قلم شکست و اثر گریه دار شد
از ابتدا همیشه سفر گریه دار شد

هجده بهار, بین زمستانِ جهل خلق
کوثر فقط نه, شمسُ و قمر گریه دار شد

شعر روضه هجوم به خانه امیرالمومنین (ع)

«زبانحال امیرالمومنین (ع)»

شاید آن روز پر هیاهو ,تو
مانده ای پشت در زبانم لال

بین نامحرمان در آن کوچه
یکه وبی سپر زبانم لال

شعر فاطمیه

من و روضه خواندن که کار همیشه ست
نه آن روضه هایی که بی اصل و ریشه ست
همان روضه ی سنگ های مزاحم
و آیینه ای که لگدمال تیشه ست

شعر بستر شهادت حضرت زهرا (س)

بسترت را جمع کن٬ یک روز دیگر هم بمان
التماسم را نکن رد٬ فاطمه پیشم بمان
 بی تو یک لحظه تو میدانی که میمیرم ٬بمان
ای جوانم ٬تکیه گاهم ٬سرد و دلگیرم٬ بمان

شعر بستر شهادت حضرت زهرا (س)

«زبانحال امیرالمومنین (ع)»

ای که خیال رفتن ازاین خانه داری
بعد تو زینب می نماید خانه داری

نه سال با تو زندگی چیز کمی نیست
بعد تو من می مانم و دل بی قراری

شعر فاطمیه و غصب خلافت

وقتی که راز خلقت حق در حجاب شد

انگشتر قوام علی بی رکاب شد

یعنی فراری احد و خیبر و حنین

با ذوالفقار و صاحب آن بی حساب شد

شعر روضه حضرت زهرا(س)

نشستم کنارت با دلشوره هام
باهمدیگه از هر دری حرف زدیم
بغل کردمت این شب آخری
بازم مادری دختری حرف زدیم

شعر روضه حضرت زهرا(س)

هرجا نشسته اند و بجا حرف میزنند
دارند از مقام شما حرف میزنند

دارند از کرامتتان از شکوهتان
از لحظه های سبز دعا حرف میزنند

شعر روضه حضرت زهرا(س)

بعد سه ماه؛ به من ی خورده رو کن
بلند شو و خونه مونو جارو کن..
مثل قدیما تو چشام زل بزن..
تو رو خدا از شوهرت دل نکن

شعر روضه حضرت زهرا (س)

آخر گرفت دامن ما را بلای در
وقتی بلند شد به چه وضعی صدای در
حرمت نگه نداشت به مادر زیاد خورد
شلاق های رد شده از لا به لای در

شعر روضه حضرت زهرا (س)

ای خسته ی دل خسته ی آزار کشیده
در پایِ علی زحمتِ بسیار کشیده

تو دست به رو داری و من دست به خواهش
کارِ من و تو هر دو به اصرار کشیده

دکمه بازگشت به بالا