شعر شهادت اهل بيت (ع)

شعر روضه حضرت زهرا(س)

التماست می کنم چشمان خود را باز کن
ای همه پشت و پناهم بحر خود اعجاز کن
از نفس افتاده ام جان علی حرفی بزن
من به پایان آمدم خیز و مرا آغاز کن

شعر روضه حضرت زهرا(س)

سنگدل ها بی امان برگ و برم را می زدند

پشت در ناباورانه باورم را می زدند

لرزه بر جان همه اهل حرم افتاده بود

لحظه ای که با لگد درب حرم را می زدند

روضه حضرت زهرا(س)

از این مسیر پر از غم نمیشود رد شد
از این مصیبت اعظم نمیشود رد شد

چهل نفر همه در کوچه…کوچه ای باریک
حساب کردم و دیدم نمیشود رد شد

شعر روضه حضرت زهرا(س)

خوب شد تاریخ رفتن آنچنان معلوم نیست
خوب شد تاریخ , مهجور و زمان معلوم نیست

خوب تر اینکه سه راوی , دور از هم گفته اند
وقت را بسیار کردند و به ما کم گفته اند

شعر روضه حضرت زهرا(س)

دخت نبی که در ره دین جان فدا نمود
در کار خود به ختم رسل اقتدا نمود

آن قهرمان فتح و ظفر همچنان پدر
با جان خویش یاری دین خدا نمود

شعر روضه حضرت زهرا(س)

هنوز نیومده رفتی, قرارمون این بود؟!
گل همیشه بهارم, بهارمون این بود؟!
یادت میاد که می گفتی کنار هم باشیم
عزیز قلب علی, نوبهارمون این بود؟!

شعر شهادت حضرت زهرا(س)

رهایم که نمیسازد همین کابوس وتکرارش
همین خواب پریشان و شب و اندوه و آزارش

پدر ناگفته می داند من این را خواندم امشب از
نگاهِ سر به زیرِ او خجالت های بسیارش

شعر روضه حضرت زهرا(س)

اشک از دیده ی خونبار بیفتد سخت است
هر کجا بستر بیمار بیفتد سخت است

اوج این واقعه را جان علی می داند
خانم خانه که از کار بیفتد سخت است

زبانحال امیرالمومنین سلام الله علیه" "بعد از شهادت"

قرار من چه کسی بعد تو قرار علیست
پس از تو بانوی خانه! که خانه دار علیست؟
تو جسم و جان منی بین قبر خوابیدی
و این مزار, مزار تو نه مزار علیست

شعر روضه حضرت زهرا س

من بمیرم ولی اینقدر عذابت نکنند
وسط کوچه و در جمع عتابت نکنند
همه ی نیتم این بود که این مردم پست
جلوی زینب و کلثوم خرابت نکنند

شعر روضه حضرت زهرا س

کمان شده الف قامت نگار علی
خزان فتاده به باغ گل بهار علی
کجاست حضرت ختمی رسل ببیند که
شکسته حرمت بانوی با وقار علی

شعر فاطمیه

 آمدم تا  که عزادار تو  مادر باشم
 بین روضه زمصیبات غمت تر باشم

آمدم  پشت در خانه ی تو منتظرم
تا که اذنم بدهی سائل این در باشم

دکمه بازگشت به بالا