شعر شهادت اهل بيت (ع)

شعر مصائب پس از رحلت پیامبر اکرم (ص)

چه‌ها کرده این شهر با ما پس از تو
همه خوب بودند اما پس از تو…

ندارد خریدار آه غریبان
شده کار مردم تماشا پس از تو

شعر روضه زبانحال حضرت زینب (س)

آمده موسم تنهایی و حیران شده ام
دادم از دست تو را, سخت پریشان شده ام

رفتی و بعد تو من پاره گریبان شده ام
نظری کن چقدر بی سر و سامان شده ام

شعر روضه حضرت زهرا (س)

دائما از بعد پیغمبر اذیت می شوم
خیلی از تنهایی حیدر اذیت می شوم

تا که می بینم کسی جای علی این روزها
بین مردم می رود منبر اذیت می شوم

شعر روضه کوچه بنی هاشم

بر شانه می آورد تا بانو نیافتد
آرام تا این شمع از سوسو نیافتد

پروانه بود و دورِ مادر چرخ می زد
حتی نگاهی بر جلالِ او نیافتد

مناجات با امام زمان عج در فاطمیه

دلتنگ بهاریم بهاری که نداریم

دنبالِ مزاریم مزاری که نداریم

دریاب زمین را به قراری که نداریم

این چشم بیارا به غباری که نداریم

شعر روضه بستر حضرت زهرا (س)

بخند, گریه ات آخر مرا ز پا انداخت
مرا ز پا و تورا دیگر از نوا انداخت

به جان من بخورد درد تو, نخور غصه
غم تو لرزه به اندام مرتضی انداخت

شعر روضه شهادت حضرت زهرا (س)

دیدم هجا هجا نفست در تلاطم است

در هر نفس نفس زدنت قافیه گم است

حرفی بزن دوباره غزلواره ی علی

خورشید من, که محو رخت ,ماه وانجم است

تک بیت فاطمیه

در شکسته مرا آخرش شکستم داد

ببین که میخ در خانه کار دستم داد

محمد حسن بیات لو

شعر روضه جانسوز حضرت زهرا (س)

ای شعرِ ناسروده ی هستی کلام تو
آیاتِ آسمانی وحی است نام تو
عرشِ خداست گوشه ی ایوان بام تو
حالا به التماس نشسته امام تو

شعر روضه فاطمیه

باید آیینه را قسم بدهم
صورتت را به من نشان بدهد
دیدن روی ماه تو, تنها
میتواند به من توان بدهد

شعر مرثیه فاطمیه

چون باده که از خنده ی پیمانه بسوزد

از آه خماران در میخانه بسوزد

نه اتش عشق, اشک غریبانه ی شمع است

آن درد که بال و پر پروانه بسوزد

شعر مصیبت فاطمیه

بغض قلم شکست و اثر گریه دار شد
از ابتدا همیشه سفر گریه دار شد

هجده بهار, بین زمستانِ جهل خلق
کوثر فقط نه, شمسُ و قمر گریه دار شد

دکمه بازگشت به بالا