شعر شهادت اهل بيت (ع)

بیا فضه

کتاب غصه ی ما را چرا آخر نمی اید

چرا بر بغض این حنجر لب خنجر نمی اید

کسی درد دل ما را چرا اینجا نمیفهمد

قنوت گریه بر چشم یل خیبر نمی اید

شعر روضه حضرت زهرا(س)

شامل الطاف بی حدّ علی گردیده است
هر که را در این عزا با دیده ی تر دیده است

نوکر زهرا مقامش از مَلَک هم برتر است
خاک پاهایش مقدس , جای آن بر دیده است

شعر روضه حضرت زهرا(س)

برخیز اذان بگو به فراز حرم بلال
خیلی گرفته است دل مضطرم بلال

رفتی به مأذنه بگو از غربت علی
من را زدند پیش روی شوهرم بلال

شعر روضه حضرت زهرا(س)

ویران شود آن کوچه که مادر زمین خورد
بین گذر با دیده های تر زمین خورد

زهرا و حیدر آینه بودند, هم را
زهرا زمین که خورد, پس حیدر زمین خورد

یک کوه غم

یک کوه غم به سینه تلمبار می شود

وقتی ز درد فاطمه بیدار می شود

این روز ها نماز شب او نشسته است

وقت قیام دیده ی او تار می شود

تو رسیدی

دل ما را ببر کنار خودت

تا مدینه به آن دیار خودت

آسمان به این بزرگی را

کرده ای مرکز مدار خودت

بی وفایی

بغضی میان قلب دشمن ها بماند
وقتی که دست مرتضی بالا بماند

بعد از نبوت میرسد وقت امامت
تا پیروی از ظلم بی معنا بماند

شعر روضه حضرت زهرا(س)

نگاهم کن منم زینب… که هستم تشنه ی رویت
نبینم ناخوش احوالی, خودم هستم دعاگویت

چه باشی صاحب منبر, چه باشی کنج این بستر
همیشه قبله ی من هست محراب دو ابرویت

شعر روضه حضرت زهرا(س)

چرا کنارِ علی , پوشیه به سَر داری؟
ندیده ام که کنارم نقاب برداری

همیشه سینه سِپَر بوده ای عزیزِ دلم
چرا خمیده شدی , دست بر کمر داری؟

شعر روضه حضرت زهرا(س)

چند روزی بیشتر, این خانه مادر دار نیست
چند وقتی میشود که مادرم هشیار نیست

فضه آرامش بکن… خونابه ها را جمع کن
این صدای سرفه های قبلی هربار نیست

شعر روضه حضرت زهرا(س)

خزان رسیدو به گلزار من شرار انداخت
رسید هیزم و آتش به شاخسار انداخت
دری که ساختم آخر به من خیانت کرد
گرفت آتش و خود را به روی یار انداخت

عاقبت

عاقبت کار خودش را کرد این در فاطمه
عاقبت دیدی که محسن گشت پرپر فاطمه

تو امانت پیش من بودی و حالا همسرت
می کِشد هر دم خجالت از پیمبر فاطمه

دکمه بازگشت به بالا