“بیت المقدس” بود , آنجا که درش سوخت
با آتشِ آن ؛ عرش هم دور و برش سوخت
اصلا محال است اینکه آب آتش بگیرد
آنقدر هیزم بود که , آب آخرش سوخت
“بیت المقدس” بود , آنجا که درش سوخت
با آتشِ آن ؛ عرش هم دور و برش سوخت
اصلا محال است اینکه آب آتش بگیرد
آنقدر هیزم بود که , آب آخرش سوخت
گردبادی میان کوچه وزید
پسری بین کوچه هُل کرده
مادرش مانده است و نامحرم
و رگ غیرتش که گل کرده
دیده ات را باز کن بر زخم ما مرهم ببند
این چنین مگذار ما را, بار ما را هم ببند
مشکل افتاده به کارم فاطمه اعجاز کن
بار دیگر پلک های زخمی ات را باز کن
خیر دنیا و قیامت در دعای مادر است
صورت خوبان عالم زیر پای مادر است
آن صدای ماندگاری که به گوش آدمی
بعد مردن هم نمی میرد صدای مادر است
سائل شدیم و رحمتِ زهرا به ما رسید
عرضِ ادب به ساحتِ مولا به ما رسید
دار و ندارمان , همه خیراتِ فاطمه ست
الحق تمامِ خیرِ دو دنیا به ما رسید!!
اگر خشکم اگر زردم درخت رو به پاییزم
تمام برگهایم را به پاهای تو میریزم
چه نیرو میدهد بر من نگاه چشمهای تو
بیا بنشین کنار من که از عشق تو برخیزم
هرکه جانانه به پای غم دلبر مانده
نام او در همه ایام سراسر مانده
لبمان با قدح ساقیکوثر تر شد
آنچنانی که لب از بادهی او تر مانده
هر چند پر شکسته شدی و نمی پری
اما هنوز, مثل همیشه کبوتری
شکر خدا که پاشدی و راه می روی
انگار فاطمه کمی امروز بهتری
باز کن چشمَت وَگرنه بسته ای راه نفس را
می شود دنـیا بدون بودنت زندانِ مولا
قاتل جان امـیرالمؤمنین زخـمِ زبان ها
رفتی و با رفتن تو می شود بی خیر … دنیا
شبها فقط , تا صبح بیداری عزیزم
بانوی من , سر درد هم داری عزیزم
ای ساده پوشِ من لباست فرق کرده
هر سُرفه ای یک لاله میکاری عزیزم!
آدم است او یا مَلَک ماهیّتش معلوم نیست
گرچه مخلوق است نوع خلقتش معلوم نیست
حضرت زهراست خود تفسیری از آیات قدر
آن شب قدری که حتی ساعتش معلوم نیست
ای آسمان ببار ولی بی امان ببار
بر باغبان باغ گرفته خزان ببار
اصلا بیا و بر سر حیدر خراب شو
یا نه, به قبر خاکی این بی نشان ببار