امّ المصائبی , نه , تو امّ العجائبی
الحق که تو ملیکه ی مشرق , وَ مغربی
محشر به دست پاک حسین است دست تو
چون بر گناه کل خلایق تو حاجبی
امّ المصائبی , نه , تو امّ العجائبی
الحق که تو ملیکه ی مشرق , وَ مغربی
محشر به دست پاک حسین است دست تو
چون بر گناه کل خلایق تو حاجبی
هر که به هر جا رسد از کرم زینب است
بوی خوش کربلا از حرم زینب است
طیّ زمان ها نرفت یک اثر از پرچمش
ملک سلیمان که نیست , این علم زینب است
آمدم کنج این حرم تا که
یک گدا یا که خاک پا بشوم
بعد گردش به دور مرقد تو
عازم کوی کربلا بشوم
وقتی کسی زمین بخورد درد می کشد
هر کس نفس زنان بدوَد درد می کشد
او هم شبیه مادر سادات فاطمه (س)
از ضربه های دست و لگد درد می کشد
فرمانده کل کائنات است حسین
معنای نماز و صلوات است حسین
ای آنکه برات کربلا می خواهی
در دست کرامتش برات است حسین
کارم اگر گره بخورد نام یار هست
همواره بعد فصل زمستان بهار هست
آقا ندارم و تو کریمی… نگاه کن…
همواره پیش اهل کرم یک ندار هست
رنگ دل ما ز درد و داغ , پریده
خاک بقیع است مرا سرمه ی دیده
حضرت مهدی برای دلخوشی ما
بهر شما پنج تا ضریح خریده
نمک سفره ی ارباب غذای دل ماست
عشق حیدر بخداوند بهای دل ماست
اگر این حب علی هست خطا ای عالم
خود الله گرفتار خطای دل ماست
شب جمعه حرم یار حسین را عشق است
ذکرمان اول هر کار حسین را عشق است
به گمانم که ملاقات کنی حیدر را
گر بگویی صد و ده بار حسین را عشق است
اصلا حسین این دل ما دست مجتباست
اصلا حسین دست شما دست مجتباست
باشد … برات کرببلا را نمی دهی ؟
اصلا برات کرب و بلا دست مجتباست
من غریبم , و یار می خواهم
بی قرارم, قرار می خواهم
در دهانم دروغ و صد نیرنگ
ذکر لیل و نهار می خواهم
بعضی زمانها هر گدائی یا کریم است
آن وقت حساب یا کریمان با کریم است
همّیشه در جا می زنم من در گدائی
آقا کرامت می کند آقا کریم است