جعفر ابوالفتحی

زیر لگدهای عدو

 

مثلقالی شده ای زیر لگدهای عدو

به رویگردن تو بود چرا پای عدو

هی لگدمی زد و یاد لگدی افتادم

ناگهانیاد لگدهای بدی افتادم

مجنون حسین

 

سریدارم که مجنون حسین است

دلیدارم که دلخون حسین است

تمامدین پیغمبر به والله

همهپاینده از خون حسین است

به لطف دعای مادر

مادرممن را به غم تعلیم کرد

قلب منرا بر غمت تسلیم کرد

هر چهدارم از دعای مادر است

مادرممن را به تو تقدیم کرد

کودکی هستم درون مقتل بابا اسیر

کودکی هستم درون مقتل بابا اسیر

مانده ام تنها میان این همه خیل کثیر

آمدم سوی پدر با حال زار و مضطرم

دیدم ای دل رفته بر قلب پدر هفتاد تیر

دکمه بازگشت به بالا