طرهٔ موی ترا دام بلا باید نوشت
مِهردلجوی تو را آقا بَها باید نوشت
موردلطف تو باشد , مورد لطف خدا
چشم جذاب تو را چشم خدا باید نوشت
طرهٔ موی ترا دام بلا باید نوشت
مِهردلجوی تو را آقا بَها باید نوشت
موردلطف تو باشد , مورد لطف خدا
چشم جذاب تو را چشم خدا باید نوشت
نخواهد ماند دیگر شبهه در دین بعد از این نقطه
که بالا می رود دست تو تا بالاترین نقطه
به اذن الله یاری از تو می جوییم و می گوییم:
ایاک نعبد نقطه , ایاک نستعین نقطه
نسیم باد صبا بی خبر چه فایده دارد
درخت میوه بدون ثمر چه فایده دارد
اگر به غیر علی یاعلی دمد ز نوایش
نوای دلخوش شانه به سر چه فایده دارد
وَاسْمَعْ دعایی با تو در دل حرفها مانده
وَاسْمَعْ ندایی که صدایم بی صدا مانده
اَقْبِل به من حالا که اقبالی برایم نیست
در حنجرم وقتی که بغض ربنا مانده
اهل عالم من دلیل خلقتم
گوهر بی مثل و والا عصمتم
از عقول ماسوا بالاترم
پاره جان رسول آخرم
نام تو دوان کرده به پایت قدمم را
یاد تو روان کرده دوباره قلمم را
با چشم کرم کاش که بسیار ببینی
ناچیزی این عرض ارادات کمم را
باید شنید از دو لبت یا حسین را
باید که دید رویِ تو را با حسین را
از آن شبی که خنده زدی در میانِ مَهد
هرشب علی علی شده لالا , حسین را
چشمهایت اگر چه طوفانی
قلبت اما صبور و آرام است
شوق پرواز در دلت جاریست
شبِ اندوه رو به اتمام است
دل شکسته” مرا صدا کنید, کافی است
نظر بر این سرای بی بها کنید, کافی است
قبول… لایقِ زیارت شما نبوده ام
فقط کمی برای من دعا کنید کافی است
به شکِ فقه یقین شد امام جعفر صادق
ثمن صدیق و ثمین شد امام جعفر صادق
پس از پیمبر اکرم به خُلق از نظر خَلق
محمد ششمین شد امام جعفر صادق
درمانده ام…چیزی ندارم غیر آهم
این قحطی اشک دو چشمانم گواهم
اصلا حواسم به تو و تنهایی ات نیست
شرمنده آقای غریبم…رو سیاهم
منی که غیر تو برهر غریبه دل دادم
دلم شکست و نیامد کسی به امدادم
سرم به کار خودم بود دعوتم کردی
ز یاد بردمت اما نبردی از یادم