رسول مهربانی

نوید آمدنت

خدای آینه از جنس دلبری بودی
صفای عطر بهشتِ معطری بودی

توپیش ازآن که خدا فکر خلقتی باشد
در آسمانِ وجود اهل سروری بودی

صلِ علیَ النَبیِ و آله

روزیکه از وجود, دوعالم معاف بود
نور شما به عرش خدا در طواف بود
ارواح و نور و طینت تان پاکِ پاکِ پاک
یعنی وجودتان ز ازل صافِ صاف بود

هنوز اول راه است

به احترام تو عالم قیام خواهد کرد
به نام نامی تو احترام خواهد کرد

فروغ ماه رخت انتشار خواهد یافت
جهان به فر و شکوهت سلام خواهد کرد

رحمه للعالمین

ما در این دنیا پی جاه و جلالی نیستیم
اهل شکوه کردن از رنج و ملالی نیستیم
پخته ی عشقیم, در دوران کالی نیستیم
با محمد جاودانیم و زوالی نیستیم

بی اِذْنِ شما

سحرِ مکه صفایِ دگری پیدا کرد
ناله سوخته دلها , اثری پیدا کرد
کعبه می خواست که دل را زِ بُتان پاک کند
دید فرزند خلیل و جگری پیدا کرد

منطق علم

آنگونه که به یُمن قدومت در این سرا

ساوه بدون آب و سماوه پرآب شد

این ساوه های چشم مرا هم سماوه کن

ناگفته این دعای دلم مستجاب شد

شفیع

اگر شفیع تویی اضطراب لازم نیست
هراس از غم روز حساب لازم نیست

همیشه با تو فقط سود کرده ام, هرچند
در عاشقی که حساب و کتاب لازم نیست

آیه یِ هـدایت

بر لبت آیه یِ هـدایت و نور
مکتبِ تو کلاسِ شور و شعور

پایِ دین را به سینه وا کردی
کاش من با شما شوم محشور

هـمسنگر

 

روضه هایِ آخرِ ماه صفر سنگین تر است
ضربه یِ زخمِ زبان کاری تر از هرخنجر است

بی حیا حرفِ نبی حرفِ خداوند است و بس
این که می گویی به او هَذیان نگو پیغمبر است

غم مارا تماشا کن

دو چشم بی رمق وا کن پدر جان

غم مارا تماشا کن پدر جان

همه پشت و پناه ما تو هستی

نظر بر حال زهرا کن پدر جان

رسول مهربانی…

روزی که قلبم داغ دار مادرم بود

بابادلم خوش بود دستت برسرم بود

بابادلم خوش بود هستی در بر من

هستی همیشه هم پدرهم مادر من

دکمه بازگشت به بالا