شعر آیینی

اباعبدالله(ع)

راه تو راه نجات است اباعبدالله
روضه ات شرط حیات است اباعبدالله
سینه زن سینه کبود است به یاد بدنت
سینه اش نذر ذکات است اباعبدالله

آقای من

ای کاش یک ثانیه با ما همنشین باشی
سخت است عمری این چنین تنهاترین باشی

خاک “دلم” تسخیرِ بیگانه نخواهد شد
ای دوست!وقتی صاحب این سرزمین باشی

یا ولی الله

من به شوق نگاه معشوقم
مینشینم گذر کند شاید
او که رد شد قسم دهم او را
شب ما را سحر کند شاید

حسین من

خاک نه بلکه زر بلند کنم
کف پایت اگر بلند کنم
شب اگر از محل ما گذری
تا سحر محتضر بلند کنم

عروس حضرت زهراست

عروس حضرت زهراست نجمه
حسن را یار بی همتاست نجمه

کمک کار بزرگ این قبیله ست
عصای زینب کبری ست نجمه

عمو حسین(ع)

دیر شد، شرمنده‌ام که آمدم حالا عمو
آمدم تا که ببوسم زخم‌هایت را عمو

هم‌ ندارم طاقت تنهایی‌ات را بیش از این
هم‌ ندارم طاقت تنهایی زنها عمو

عمو حسین(ع)

کاش فریاد بر سرش نکشد
به روی خاک پیکرش نکشد

دشمنش را بگو که حداقل
عمویش را برابرش نکشد

وَللهُ لا اُفارقُ عَمّی

در بند زلف او دل باد و نسیم هاست
تازه ترین شراب سبوی کریم هاست
او که طلایه دار خیام یتیم هاست
نذرِ”حسن” برای “حسین” از قدیم هاست

دستِ کریم ها

افتاده باز کار به دستِ کریم ها
مارانوشته اند گدا از قدیم ها
شانه زده به زلف کمندی نسیم ها
باید کشید نازِ نگاهِ یتیم ها

اهل عشق

سخن اهل عشق این سخن است
کربلا در احاطه ی حسن است

هرکسی رو به کربلا کرده
باطنا رو به مجتبی کرده

ای عزیز فاطمه

چون همه صحراییان مجنون شدند
پیش لیلا جملگی در خون شدند

شه روان شد بر منای عاشقی
تا کند بر پا بنای عاشقی

 حسن ختام

قربانیم راهی قربانگاه هستم
با عشق خود تا پای جان همراه هستم
گفتم که بشناسید عبدالله هستم

عبد حسینم یادگار مجتبایم
جانم فدایت ای عمو دارم می‌آیم

دکمه بازگشت به بالا