ما روضه دار روضهء رضوان زینبیم
در بین شهر, شهره به عنوان زینبیم
ما داغدیده ایم که بر سینه میزنیم
این استعلتش که پریشان زینبیم
ما روضه دار روضهء رضوان زینبیم
در بین شهر, شهره به عنوان زینبیم
ما داغدیده ایم که بر سینه میزنیم
این استعلتش که پریشان زینبیم
دلبـــاده بـنوش است سر خان عقیله
خـوردهشب و روز از نمک و نان عقیله
هرقـلب حسینی که شده واله و شیـدا
دربزم حـسینی شـده مـــهمان عقیله
زصبرت در شگفتی اسمان شد
ز وصفت ناتوان وصف وبیان شد
چه کردی روزعاشورا که چشم
تمام افرینش خونفشان شد
مادرم روز امتحان شده است
وقت رفتن به آسمان شده است
از غریبی وبی کسی حسین
دشمن دون چه شادمان شده است