شعر روضه

حسین میا

سَـرَمْ بریده شود دل نمی بُرم از یار
دلم خوش است به عشقِ تو می رَوَمْ بر دار

نوشته ام که بیایی ولی حسین میا
که می کِشَند برایِ تو نقشه در بازار

روضه

آن کسانیکه کمی هم خرج هیئت میکنند
در حقیقت با ابوفاضل شراکت میکنند

یک غذای نذری از هیئت به خانه میبرند
سفره ی خالی خود را غرق برکت میکنند

ماه حسین

رحمت بر آنکه با تو من را آشنا کرد
اسم‌ تو را بردم مرا زهرا دعا کرد

هرکس به یک‌ نوعی به درد روضه ات خورد
کشتی تو برآب افتاد و‌ چه ها کرد

شور عشق

سوگند بر نسیم دل انگیز ماتمت
ما زنده مانده ایم به شوق محرمت
چون رود خسته ای که به دریا رسیده است
آرام می شویم فقط پای پرچمت

غمخانه

از ازل پرچم به دوش ماه ماتم گشته ایم
با نوای مادری محزونه همدم گشته ایم
ما همه انصار زهرائیم مردِ گریه ایم
محرم غمخانه ی ماه محرم گشته ایم

وِیْلِی

باز تصویر تو مدّ نظرم افتاده
خوش به حالم که به هیئت گذرم افتاده

اینقَدَر “شور” حسین بن علی “شیرین” است
هوس “پیرغلامی” به سرم افتاده

دلشوره دارم

این روزها دلشوره دارم بیش از پیش
کاری بجز گریه ندارم بیش از پیش
این روزها قلب مرا ماتم گرفته
باز این لبم نام شمارا دم گرفته

کوفیا نامردن

تو خودت پسر داری پسر عمو
چنتایی قمر داری پسر عمو
چی کشیدم که اونا بزرگ بشن
از دلم خبر داری پسر عمو

دلشوره دارم

این روزها دلشوره دارم بیش از پیش
کاری بجز گریه ندارم بیش از پیش
این روزها قلب مرا ماتم گرفته
باز این لبم نام شمارا دم گرفته

شکسته بال

شکسته بال که دراین حریم می آیم
زلطف حضرت عبدالعظیم می آیم

بلورنوربه یادش زعین می آید
دراین حریم که بوی حسین می آید

یا مسلم ابن عقیل

کوفه همان شهری که مسلم کوچه گردش بود
کوفه همان شهری که تنها طوعه مردش بود

یک پیرزن تنها پناه ناله هایم بود
خون دل و اشک بصر تنها غذایم بود

گریه هایم

گریه هایم می شود از شرمساری بیشتر
هر دقیقه می شود این بی قراری بیشتر
جای این زخم زبان ای کاش تنها می زدند
طعنه از هر تیغ دارد زخم کاری بیشتر

دکمه بازگشت به بالا