دیده را فکر جدایی از تو دریا میکند
هیچ میدانی غمت خون بر دل ما میکند
این زمین بوی جدایی میدهد، اینجا کجاست؟
درد و غم اینجا دلم را باز پیدا میکند
دیده را فکر جدایی از تو دریا میکند
هیچ میدانی غمت خون بر دل ما میکند
این زمین بوی جدایی میدهد، اینجا کجاست؟
درد و غم اینجا دلم را باز پیدا میکند
دینی برای مردم ِکافر بیاور
همراه خود یک شبه ِ پیغمبر بیاور
کوفه برایت نقشه هایی شوم دارد
حالا که می آیی بیا .!! یاور بیاور
تا ببیند دوباره بابا را
هی خودش را به هر دری میزد
دزدکی سمت نیزه ای می رفت
به سر ِ روی نی سری میزد
خون ِ خدا چه کرد ؟ بیابان عزیز شد!
تا عرش میرود به خدا جاه ِ کربلا
قم ،سامرا، مدینه،نجف؛ مشهدُالرضا
تعظیم میکنند به درگاه ِ کربلا
مثل موهای پریشانت پریشانم حسین
بی سر و سامانم و در کوفه حیرانم حسین
تشنگی از یک طرف دلواپسی از یک طرف
من برای ام کلثوم تو گریانم حسین
بروی تا به ماه ، میآیم
تا به پایان راه میآیم
تو برو هر کجا که میخواهی
پا به پای تو راه میآیم
از زمانی که نوشتم آب بابا را درست
خلق شد یک روضه ی کوتاه ؛عاشورا درست
با پدر مادر به هیئت رفتم و از آن زمان
نقطه ی وصل من و تو گشت در آنجا درست
خاک نه بلکه زر بلند کنم
کف پایت اگر بلند کنم
شب اگر از محل ما گذری
تا سحر محتضر بلند کنم
نگاه تو که به یک غمزه میبرد دل ها
کشیده خط جنون بر کتاب عاقل ها
»غلام نرگس مست تو تاجدارانند «
رسیده است به چشمت حکومت دل ها
خواب بودم یه خُرده بد بیدار شدم
یکی داشت نعره میزد بیدار شدم
رو سرم دس میکشیدی پا بشم..
بعد تو هی با لگد بیدار شدم
خیر را مِنباب نابودی شر آوردهام
خاندانم را به امداد بشر آوردهام
با بروز آشکار وجه ثاراللهیام
کربلا را از دل تاریخ در آورده ام
شبیه مادرم دیگه نمیشه هیچکس اما تو
نشون دادی به بابات جلوهی اُمّابیهاتو
صدام کردی و آخرسر ، کنارت اومدم با سر
میبینی کار دنیامو، میبینی کار دنیاتو