متوسِّل شده حتّـی دلِ غافـل بر تــو
زنِ کذّاب شـد آخر متوسِّـل بر تــو
دشمنان دست به دامـانِ نگـاهِ تو شدند
متوکِّل شده وقتـی متوکِّـل بر تــو
متوسِّل شده حتّـی دلِ غافـل بر تــو
زنِ کذّاب شـد آخر متوسِّـل بر تــو
دشمنان دست به دامـانِ نگـاهِ تو شدند
متوکِّل شده وقتـی متوکِّـل بر تــو
ای کعبه ی اهل تولّا سامرایت
چارم علی،جان همه عالم فدایت
جن و بشر،حتی ملک باشد گدایت
عالم بود پر از کرامات و عطایت
شب بود قبله جا نمازی سوی او داشت
کعبه برای دیدن رویش وضو داشت
رشک ملک بود آن حصیر زیر پایش
هر شب خدا مشتاق صوت ربنایش
تو دلم دوباره افتاد
حس یه خیال شیرین
دستمو گرفت منو برد
اونور روزای غمگین
السلام ای ابوالحسن هادی
وارث غصه و محن هادی
السلام ای امام مظلومان
تا ابد هم کلام مظلومان
اَشکو اِلیک از غم سنگین سینه ام
در حصر سامرایم و دور از مدینه ام
در شهر غربتم ، غم بسیار میکشم
مادر بیا که حسرت دیدار میکشم
دشمن اگر چه زهر به من داد از جفا
راحت شدم ولی ز غم و محنت و بلا
هرگز کسی نکرد مراعات حال من
شد قامتم به فصل جوانی ز غم دو تا
سهم من از مصیبت جدم حساب شد
پایم همینکه باز به بزم شراب شد
مردانه بود بزمُ دلم یاد عمه سوخت
دیدم چقدر عمه ام آنجا عذاب شد
کوچِ شب های تار نزدیک است
طِی شود دِی ، بهار نزدیک است
فصلِ وصلِ نگار نزدیک است
دستبوسیِ یار نزدیک است
از این حرم نفسِ مستجاب را ببرید
هزار فیض، هزاران جواب را ببرید
دعای گوشه نشینان بلا بگرداند
دعای حضرت عالیجناب را ببرید
من خاک پاهای امیرالمؤمنینم
من در پناه صاحب حصن حصینم
جان می دهم در پای عشق آتشینم
عشق علی و فاطمه شد اصل دینم
می جوشد از قلبم به جای خون یقینم
ام القمر ام الوفا ام البنینم
من غلامی از غلامان امام هادیام
شکر میگویم مسلمان امام هادیام
مدح او را هرچه خواندم انتهایی که نداشت
سالهای سال حیران امام هادی ام