بانو سلام سوزش پهلوت بهترست
درد عمیق وکهنه بازوت بهترست
طرح جدید رخت قشنگت گمان کنم
با دانه دانه قرمز یاقوت بهترست
بانو سلام سوزش پهلوت بهترست
درد عمیق وکهنه بازوت بهترست
طرح جدید رخت قشنگت گمان کنم
با دانه دانه قرمز یاقوت بهترست
میان کوچه پیچیده
صدای همهمه , ای وای
کنار خانه ای دلسوخته
بی واهمه, ای وای
بابا کجابردی تو دیشب مادرم را
دیگر بهدامان که بگذارم سرم را
هق هق مکنبابا دلم آتش بگیرد
بابا الهیدخترت زینب بمیرد
درد یک شببر علی تاثیر کرد
گریه یمردانه اش تغییر کرد
پیش از آنآهسته می نالید او
لیک وقتیکه ورم را دید او
گلبرگ یاس باغچه ی حق سفید نیست
در خِس خِسِ نفسنفسِ توامید نیست
شاهد برای اشک غریبیِّ ما به جز
این خانه دار وچاه که آهم شنیدنیست
صحبت از فاطمه سر فصل غزل خوانی ماست
گریه در روضۀ او مسلک عرفانیماست
ما پریشان غم مادرمان فاطمه ایم
غربتش علت این گریۀ طولانی ماست
رفتی شکست دست و دل آسمانی ام
رفتی رسید نوبت قامت کمانی ام
رفتی و باز شد همه دست های پست
بابا حکایتی شده بی تو جوانی ام
خواستم فاطمه نویسم که
واژه هایم به دست و پا افتاد
تا نوشتم به صفحه یا زهرا
قلمم در برابرم جان داد