عــزاداریِ ما , پایان ندارد
فراقِ درد و غم امکان ندارد
به ما در عهد ذر گفتند,ای عشق
که دردِ عشق تو درمان ندارد
عــزاداریِ ما , پایان ندارد
فراقِ درد و غم امکان ندارد
به ما در عهد ذر گفتند,ای عشق
که دردِ عشق تو درمان ندارد
از من نخواه با تو نباشم دقیقه ای
دق می کنم بدون محرّم دقیقه ای
بگذار کنج روضه کنارت نفس زنم
شادی همیشه هست ولی غم دقیقه ای
در مسیر خانه ی لیلا ز جان باید گذشت
تا وصال یار از صد امتحان باید گذشت
بابی انت و امی چونکه گفتی بر حسین ع
دیگر از فرزند و مال و خانمان باید گذشت
دنبال پرچم تو به هر سو دویده ام
این عشق را به خون جگر ها خریده ام
هر سال روز اولیه در نماز شکر
گفتم چه خوب شد به محرم رسیده ام
سر رسیده انتظار اما شروع ماتم است
هرچه بارانی شوی در ماه این دریا,کم است
خوب و بد فرقی ندارد بهر شاه کربلا
چون خرید این کریم بن الکریمان در هم است
جانم اسیر باده ماه محرم است
دل آشنا به جاده ماه محرم است
“باز این چه شورش است که در خلق عالم است”…
یک ذره از اراده ماه محرم است
دمی بیا و بخوان روضه ی محرم را
تمام آنچه که در دل به پا کند غم را
که تازه؛… تازه شود داغ بی کسی هامان
بخوان که هدیه کنم شور اشک نم نم را
آماده میشویم دو رکعت عزا کنیم
حی علی العزا, که قیامی به پا کنیم
قد قامت العزا که شنیدیم میرویم
تا حق روضه های عزا را ادا کنیم
عاشقان کم کم به شور و التهاب افتاده اند
بهراحیای محرم در شتاب افتاده اند
مجمر و اسپند و بیرق را فراهم کرده اند
فکرچای روضه و قند و گلاب افتاده اند
کو جامه ی سیاه عزایم محرم است
ابری است وضع حال و هوایم محرم است
نه که فقط همین سه دهه هست ماتمش
والله تمام سال برایم محرم است
پهن شد سفره دل ,بوی خدا آمده است
به تن شاه و گدا رخت عزا آمده است
در و دیوار حسینه چرا گریان است ؟
نکند فاطمه در روضه ما آمده است ؟
دوباره تازه شد آیین غم , بیا و ببین
جهان به سوگ حسین و زمانه چله نشین
نفس نفس غم و ناله, قدم قدم غربت
دوباره ماه محرم, به غم نشسته ترین