شعر عید ولایت

الیوم اکملتُ لکُم

گشت نازل برپیمبر پیک رحمت درغدیر
داشت برپیغمبر رحمت بشارت درغدیر

وحی آمد بر نبی«الیوم اکملتُ لکُم»
روز تکمیل رسالت روز وحدت درغدیر

امین‌الله

نمی‌گردد زمین و آسمانی جز به قربانش
که روزی شب نخواهد شد مگر با میلِ چشمانش

کسی که زخمی از تیغِ دو ابروی علی باشد
نه هرگز نوشدارویی نخواهد کرد درمانش

هو اللّطیفُ الخَبیر

هو اللّطیفُ الخَبیر ، هو العلیُّ الکَبیر
هو السّمیعُ البَصیر ، هو الولیُّ القَدیر

قسم به اسماء ذات، قسم به جمع صفات
که از ازل تا ابد ، علی ست تنها امیر

یا علی

بی ولای علی زمین گیرم
بی غم او فقیر می میرم
پدرم گفته وقت اِستادن
یا علی گویم و مدد گیرم

أفضَلُ أعیادِ

مردم! علیست بعدِ من، آقا و سرپرست
بعد از علی، به دستِ ائمّه دهید دست
خوشبخت، آنکه تا ابد اینجا دخیل‌بست
خدمت‌گزار های غدیرند قیمتی

ای عشق

جبریل شنید از تو برای خبر آمد
پر سوخت و پر ریخت و بی بال و پر آمد

می خواست بگوید که خدا داخل کعبه است
دیوار ترک خورد و خبر زودتر آمد

اسلام چون کودکی بود در اول راه مانده
مانند ماهی هلالی در اول ماه مانده

خورشید امادرآمد با ماه بر منبر آمد
امروز اگر ماه کامل بر بام درگاه مانده

فقط حیدر امیرالمومنینه

مست آن شاهم که مست اش هر پیمبر مانده است
تازه مستی با علی از حوض کوثر مانده است

من یقین دارم یقین دارم یقین دارم یقین
عقل ها از درک اوصاف علی درمانده است

یاعلی

نه فقط خلیل، تبر به کف به مصاف بتکده یاعلی
نه فقط کلیم، عصا به دست، میان شعبده یاعلی،

به رکوع آیه‌ی إنّما، به وفای سوره‌ی هل‌أتی
به حدیث قدسی لافتی، که خدا صدا زده یاعلی!

امیرالمومنین حیدر

حک روی کعبه دلهاست نجف را عشق است
کعبه هم همنظر ماست، نجف را عشق است

هر که یک شب سپری شد لحظاتش اینجا
گفته اینجا تَهِ دنیاست، نجف را عشق است

علی مولا

وضوح عشق هستی و تو را پنهان نمیدانم
تو را جز مالک قلب و امیر جان نمیدانم

قدم بگذاشتی با مهر خود در خانهء قلبم
تو صاحبخانه ای مهر تو را مهمان نمیدانم

یا امیرالمؤمنین

خدا هست و نه مانندی نه مثلی نه قرین دارد
ازل را تا ابد را نقطه چین در نقطه چین دارد
میان قبضه‌ی خود اولین تا آخرین دارد
هزاران آسمان در آسمان دور از زمین دارد

دکمه بازگشت به بالا