تنها نه اینکه پیر و جوان گریه میکند
در ماتمش زمین و زمان گریه میکند
از شرق تا به غرب، محیط حسینیه
دارد جهان کران به کران گریه میکند
تنها نه اینکه پیر و جوان گریه میکند
در ماتمش زمین و زمان گریه میکند
از شرق تا به غرب، محیط حسینیه
دارد جهان کران به کران گریه میکند
اگر که ذکر لبم غیر ربنا نشود
به جز وصال تو مقصود آتنا نشود
چقدر هی شب جمعه بیاید و برود
و روزی من بیچاره کربلا نشود؟
کاری به دشت لاله و گلشن ندارم
آواره ام, جز روضه ات مأمن ندارم
من دوستت دارم, بخوان از اشک هایم
از روسیاهی جرأت گفتن ندارم