شعر ورود حضرت معصومه س به قم

کریمه اهل بیت

همگی محو شما غرق تماشا بانو
مرحباً ای ثمر گلشن طاها بانو
اهلاً ای کوی تو چون مرقد زهرا بانو
قدمت رحمت و فیض است در اینجا بانو

رحمت حق

از قدم هایش خزان دیگر بهاران می شود
رحمت حق، وارد اقلیم ایران می شود

شهر قم از فیض بانوی کرامت بعد از این
پایگاه عالمان اهل ایمان می شود

علی بهرامی نیا(خزان)

قم کرببلا یا شام نیست

این حقیقت یک بیان خام نیست
یک بداهه شعر با ایهام نیست

حضرت معصومه خود شاهد بُوَد
این که قم کرببلا یا شام نیست

اصغر چرمی

یا کریمه اهل بیت

خو گرفتیم به هجران و گرفتاری خویش
بیقراریم و دچاریم به ناچاری خویش

طلب ما ز کریمان سرِ جایِ خودش است
ما فراموش نکردیم بدهکاری خویش

خاک وطن تا آخر دنیا معطر شد

تشریف فرما گشتی و ایران منور شد
خاک وطن تا آخر دنیا معطر شد

ای شاه بانوی عرب تسلیمتان ایران!
قلب تمام آریایی ها مُسَخر شد

السلام ای نفسِ شاه خراسانی ما

عاشقی..،نقطه ی پایانی درماندگی است
عاطفه..،مزّه ی شیرینیِ سرزندگی است
عشق..،در مکتبِ توحیدی ما،بندگی است
فِیضِ دارندگی اصلاً به برازندگی است

یا فاطمه المعصومه(س)

آمد و بار دگر جان جهان احیا شد
گوهری از صدف بحر ولا پیدا شد

گوهری کو به همه اهل جهان قائمه است
فاطمه باشد و چون مادر خود فاطمه است

بانوی من

این نغمه ها از عالم بالا می آید
با چه شکوهی دختر موسا می آید
دارد به سوی شهر قم زهرا می آید
معصومه دارد با برادرها می آید

یا اهل بیت النبوه

من شهر قم را جمکران را دوست دارم
این آسمان این کهکشان را دوست دارم

من کم زیارت میروم اما فراوان
آن گنبد و آن آستان را دوست دارم

یا فاطمه المعصومه

سوی قم از مدینه یار آمد
با وجودیکه بی قرار آمد
همۀ شهر غرق استقبال
خواهر اینبار با وقار آمد

کریمه اهل بیت

این نغمه ها از عالم بالا می آید
باچه شکوهی دختر موسا می آید
دارد به سوی شهر قم زهرا می آید
معصومه دارد با برادرها می آید

اِشْفَعی لَنا

حق با سلوک تو، عرفان درست کرد
از خاک پای تو، انسان درست کرد

دست شفاعتت، باران رحمتت
از نا امیدی ام، ایمان درست کرد

دکمه بازگشت به بالا