علیرضا شاهنوش (کلب الحیدر)

ویرانه

ویـرانه نه آن است که در شـهـرِ دمـشق است

ویـــرانـه دلِ مـاسـت کـه بـیگانه عشق است

ویــــرانـه نـخـوانـیـد  که مِیخانه  عشق است

مِــیــخانـۀ  دیــوانـگی  و وادیِ عــشــق اسـت

دیوانگان

نگـاهی برنجف انداختم من

حَرَم رادیدم و دل باختم من

نمی خوانم خدا او را ولی از

خدایش هـم جدا نشناخـتم مـن

دکمه بازگشت به بالا