کسی که حکم ولا از خود پیمبر داشت
دلی شبیه بهشت خدا معطر داشت
کسی که نور نگاهش زلال باران بود
میان قاب دو چشمش همیشه کوثر داشت
کسی که حکم ولا از خود پیمبر داشت
دلی شبیه بهشت خدا معطر داشت
کسی که نور نگاهش زلال باران بود
میان قاب دو چشمش همیشه کوثر داشت
غبار مقدم تو , توتیای چشمانم
ز هجر تو شده ابری هوای چشمانم
سحر که سفرۀ دل وا کنم به راز و نیاز
فقط وصال تو باشد دعای چشمانم