شمعی شدم که بی تو به سوسو درآمده ست
سوسو کنان دوباره از این سو درآمده ست
چشمم ز گنبد تو خود ماه آمده
ابرو به صحن رفته و چاقو درآمده ست
شمعی شدم که بی تو به سوسو درآمده ست
سوسو کنان دوباره از این سو درآمده ست
چشمم ز گنبد تو خود ماه آمده
ابرو به صحن رفته و چاقو درآمده ست
دل کندن از دریا به ساحل بستگی دارد
به ماه نیمه,ماه کامل بستگی دارد
دل بردن و دل دادن و دل کندن و رفتن
کار جهان تنها به یک دل بستگی دارد
هر خانه ای حالش به مادر بستگی دارد
در این حرم اما به خواهر بستگی دارد
وصل است آب ناب سقاخانه بر جنت
یعنی شفا اینجا به کوثر بستگی دارد
از شب میلاد تو اینگونه حاصل می شود
ماه, روز اول ذی القعده کامل می شود
گوئیا شان نزولش می شود ایران ما
هرچه بر موسی بن جعفر سوره نازل می شود
او تا نفس کشیده من انگار طاهرم
وقتی که با امام زمانم معاصرم
چون آینه غبار گرفته ست باطنم
از بسکه هر دقیقه رسیدم به ظاهرم
گفتیم چه شبها همگی بار خدایا
بسیار ز تو گفتیم بسیار خدایا
بیست و دوشب از ماه گذشته ست و هنوزم
در آتش دوری تو باید که بسوزم
رسیده اند سه تایی سرِ قرار نجف
پیمبر و اسد الله و کردگار نجف
کنار حضرت ایوان سر مزارِ علی
خدا گذاشته با جسم خود قرار نجف
تا مگر ختم کند فاطمه راهی به علی
شب قدر است بخوانید الهی به علی
می کند درک پس از سجده خدا را بهتر
هرکسی سجده کند چند صباحی به علی
گفتند علی یک تنه با دست نگه داشت
در را نه که با دست که با شست نگه داشت
در را نه فقط لشکری از مرحبیان را
در پشت در قلعه به پیوست نگه داشت
چنانکه ماه کمالش به نیمه ی ماه است
کمال نیمه ی شعبان بقیه الله است
هزار ساله شرابی ست انتظار ظهور
که هرکه خورد ازآن تا همیشه آگاه است
تو صاحبش شدی و هی زمان ادامه دار شد
نیامدی و روز و شب جهان ادامه دار شد
نشست تیر پشت تیر روی پلکهایت و
درابروان نافذت کمان ادامه دار شد
اول هرچیز را حیدر مشخص می کند
آخرش تکلیف را کوثر مشخص می کند
حیدری نیمه ابری یا حسینی شدید
پس هوای خانه را مادر مشخص می کند