معجزاتی که از این عشق , تو و من دیدیم
آنچنان بود که حتی به شنیدن , دیدیم
اَشک , در دیده ی ما بود ولی خندیدیم
به خدا بی نمکِ فاطمه می گندیدیم
با حسین بن علی گشت عسل , سرکه ما
رو به دریای غمش رود شده برکه ما
معجزاتی که از این عشق , تو و من دیدیم
آنچنان بود که حتی به شنیدن , دیدیم
اَشک , در دیده ی ما بود ولی خندیدیم
به خدا بی نمکِ فاطمه می گندیدیم
با حسین بن علی گشت عسل , سرکه ما
رو به دریای غمش رود شده برکه ما
بر درب حرم داشت لگد میزد , حیف
در بر سپرم داشت لگد میزد , حیف
از بین لگدها لگدی کشت مرا
محسن پسرم داشت لگد میزد , حیف
مهدی زراعتی