اشار محرم

شانه چه احتیاج که مویی نمانده است

شانه چه احتیاج که مویی نمانده است

بوسه نخواه , مثل تو رویی نمانده است

هر آن چه هست ظاهر و باطن خودت ببین

دیگر برات , راز مگویی نمانده است

با دست های کوچکم میخواستم تا

با دست های کوچکم میخواستم تا
از ساربان انگشترت را پس بگیرم

دیشب نشد از دختر خولی دوباره
چادر نماز مادرت را پس بگیرم

شاعر:علی رضوانی

دکمه بازگشت به بالا