اشعار اسارت اهل بيت

وارسی کرد آن حوالی را

وارسی کرد آن حوالی را
پشت هر تپه سنگ بوته ی خار
خیمه در خیمه گوشه در گوشه
بچه ها را شمرد چندین بار

از بدر کینه در دل خود پروریده اند

از بدر کینه در دل خود پروریده اند

 آری یزید در پی این انتقام بود

 سر گرم پایکوبی و رقصند شامیان

 بزم و سرور و شور به هر کوی و بام بود

دکمه بازگشت به بالا