اشعار امیرالمومنین ع

میزان علیست

کعبه خلوتگه اسرار فراوان علیست
بیت حق جلوه‎گر از روی درخشان علیست

در جهان مرد عمل باش و علی را بشناس
که ترازوی عمل کفه و میزان علیست

ندارد آبرو

ای نگاهت منبع بی انتهای تاک ها
ای دلیل سکر بی اندازه ی ادراک ها

جذبه ات کابوس نامردان و ذکر نام تو
قوّت قلب تمام مردها, بی باک ها

الحوراست

میشود قافیه هربار,به تکرار على
مینویسد قلمم حیدر کرار على
میدهد دست و قلم شعر گوهربار على
میرسد عاقبت این عشق به اجبار على

عهد شکست

از کودکی ام بر تو گرفتار شدم
مدیون عنایات تو بسیار شدم

گفتند که یا عشق علی یا سر دار
با ذکر علی من به سر دار شدم

تسبیح

پس میزد آسمان به نگاه تو ماه را
همچون سپاه کرده دو چشمت , نگاه را
تجهیز کرده اخم تو باز این سپاه را
عمدا دچار شد دلمان این گناه را
چرخانده ام به سوی نجف قبله گاه را

قربان علی طایفه و ایل و تبارم

قربان علی طایفه و ایل و تبارم
عشق علی و آل علی دار و ندارم
خورشید علی باشد و من همچو غبارم
مانند غلامان علی در پی دارم

می گشایم حدیث دلبر را

می گشایم حدیث دلبر را

غصهء شیرِ شیر پرور را

ساقی چشمه های جنت اوست

باید از او گرفت ساغر را

ای امیرالمؤمنین ما همه

ای امیرالمؤمنین ما همه
آیت العظمای بیت فاطمه

آفرینش تحفه ای بر خوان تو
متقین ریزه خور احسان تو

وقتی دلی از غیب خبر داشته باشد

وقتی دلی از غیب خبر داشته باشد
باید به نجف شوق سفر داشته باشد

خاک کف نعلین علی(ع) فخر فروشد
بر هر چه که ابناء بشر داشته باشد

به روی پرسش علامه ها جواب زده

به روی پرسش علامه ها جواب زده

گمان کنم که خدا روی خود نقاب زده

کمی بزرگ شدم بین دیده ها دیدم

که مهر نوکریش بر من خراب زده

خیال روی تو می پرورد خیال زمین

خیال روی تو می پرورد خیال زمین
جلالت تو شده باعث جلال زمین

همیشه واهمه از رفتن تو داشت ولی
تو آمدی نجف و تخت شد خیال زمین

خلقت رعیت است و علی پادشاه خلق

 خلقت رعیت است و علی پادشاه خلق

باشد به دست باکرم او نگاه خلق

راه علی برو که ره حق ره علیست

حتی اگر به سمت دگر بود راه خلق

دکمه بازگشت به بالا